نقش هيجانات در حكم اخلاقي از نظر جاشوا گرين

The Role of Emotions in Moral Judgment in Green’s View

روانشناسان اخلاق، براي دهه‌ها، براين باور بودند كه حكم اخلاقي از طريق عقل و استدلال بوجود مي‌آيد. آزمايش‌ها و تحقيقات تجربي اخير نشان داد كه هيجانات، نقشي بنيادين در حكم اخلاقي ايفا مي‌كنند. تفاوتي كه در بين اغلب اين پژوهشگران وجود دارد، در خصوص سهم هريك از عقل و هيجانات در حكم اخلاقي ست. از اين رو، هريك از پژوهشگران، مُدل‌هاي متفاوتي ارائه كردند. يكي از آنها، مُدل دوگانه حكم اخلاقي ست. از نظر گرين، مغز انسان داراي دو سيستم مجزا و مستقل است: سيستم اتوماتيك (واكنشهاي ناخودآگاه و غيرارادي هيجاني) و سيستم دستي (فرايند آگاهانه عقلي). پاره‌اي از حكم‌هاي اخلاقي به واسطۀ هيجانات و پاره‌اي ديگر از طريقِ فرايندهاي عقلاني و فايدباورانه بوجود مي‌آيند. گرين، عمدتاً از طريق طرح آزمونهاي تجربي، تصويربرداري مغزي و پژوهش بر روي بيماران دچار آسيب مغزي براي مُدل خود شواهد و دلايلي فراهم كرده است. دلايل و شواهد گرين، اگرچه در بسياري از موارد با مدعاي او همخواني دارند، اما براي آنها مي‌توان نمونه نقض پيدا كرد؛ خصوصا كه پژوهشهاي اخير حاكي از اين هستند كه نمي‌توان مكانِ مشخص و اختصاصي در مغز براي هيجان و عقل تعيين كرد. بنابراين، به نظر مي‌رسد كه مُدل او نمي‌تواند تبيين جامعي از حكم‌هاي اخلاقي ارائه كند.

Moral psychology for decades focused on reasoning, but recent evidence finds that emotions play a fundamental role in moral judgment. One of the models for explaining moral judgment is Greene’s Dual-process model of moral judgment. He believes that we can arrive at moral judgments either through reasoning or through emotions, according to which both automatic emotional responses and more controlled cognitive responses are involved in moral judgment. More specifically, utilitarian moral judgments are driven by cognitive processes while non-utilitarian judgments are driven by automatic emotional responses. Green tries to prove his point through experimental experiments and cognitive neuroscience. But according to the sample of violations and recent research, his view does not seem to provide a comprehensive and adequate explanation.