ساختارها و راهبردهاي رسانه‌هاي برون‌مرزي آمريكا

مقاله حاضر با تكيه بر مفهوم پروپاگاندا و با نگاهي به تاريخچه كاربرد آن در سياست خارجي آمريكا، ساختارها و راهبردهاي رسانه هاي برون­مرزي دولتي و مهمترين رسانه هاي فرامرزي خصوصي اين كشور را مورد كاوش قرار داده است. مطالعه رسانه هاي برون‌مرزي دولتي آمريكا نشان مي‌دهد اين كشور از ابزارهاي قدرت نرم، در مديريت بحران ها و تأثيرگذاري بر افكار عمومي جوامع هدف خود به نحو فزاينده‌اي استفاده كرده است. در واقع آمريكا براي نيل به اهداف سياست خارجي، قدرت رسانه اي خود را در عرصه جهاني گسترش داده است اما تغيير و تحولات فن­آورانه‌اي كه در توليد، پخش، دريافت و همچنين استفاده از توليدات رسانه اي پديد آمده، كنترل فضاي رسانه اي جهاني را براي واشنگتن دشوار ساخته است. ظهور رسانه هاي فراملي تجاري قدرتمند مانند سي‌ان‌ان و سي‌ان‌بي‌سي نيز بر پيچيدگي پروپاگانداي رسانه اي آمريكا افزوده است. اين امر، بويژه در برهه‌هايي كه اجماع ميان نخبگان سياسي آمريكا وجود ندارد، چالش‌برانگيزتر مي‌شود. اقتصاد سياسي رسانه هاي برون‌مرزي آمريكا سبب شده است كه آن‌ها در توليد، پخش و انتشار اخبار، تقويت نظام سرمايه داري و بويژه منافع شركت هاي حامي اين رسانه ها را در نظر بگيرند. رسانه هاي برون مرزي دولتي و غيردولتي آمريكا نقش مهمي در استمرار استعمار نوين و پيشبرد آن در سطح جهاني و منطقه اي ايفا مي كنند.