شماره ركورد :
1285384
عنوان مقاله :
انسان‌انگاري (تشخيص) طبيعت در شعر كودك براساس ديدگاه ليكاف و جانسون
پديد آورندگان :
ظاهري عبده وند ، ابراهيم دانشگاه شهركرد
از صفحه :
207
تا صفحه :
232
كليدواژه :
استعاره‌ي هستي‌شناختي , تشخيص , شعر كودك , طبيعت , كنش , نگرش
چكيده فارسي :
ليكاف و جانسون بر اين باورند كه از طريق استعاره، مفهوم‌سازي حوزه‌اي از تجربه (حوزه‌ي مقصد) بر مبناي حوزه‌ي ديگر (حوزه‌ي مبدا) انجام مي‌شود. آنان استعاره‌هاي مفهومي را به سه دسته‌ي هستي‌شناختي، ساختاري و جهتي تقسيم كرده كه استعاره‌ي انسان‌انگاري/ تشخيص را از بديهي‌ترين استعاره‌هاي هستي‌شناختي دانسته‌اند. در اين نوع استعاره‌، شيء فيزيكي، شخص پنداشته مي‌شود. اين استعاره‌، نه‌تنها نوع نگاه و انديشه‌ي افراد، بلكه چگونگي عملكرد آنان را به موضوعِ مدنظر مشخص مي‌كند. هدف در اين پژوهش، بررسي انسان‌انگاري طبيعت در چهل مجموعه‌شعر كودك منتشرشده از سوي كانون پرورش فكري كودك و نوجوان، براساس نظريه‌ي ليكاف و جانسون و با روش توصيفي‌تحليلي است. يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد در اشعار بررسي‌شده، از ميان عناصر طبيعت، بيشتر درختان، گل‌ها و گياهان، انسان‌انگاري و از بين ويژگي‌هاي انساني، شاعران بيشتر كنش‌ها و رفتارهاي انساني را به عناصر طبيعت نسبت داده‌اند و با نسبت‌دادن ويژگي‌هاي مختلف انسان به طبيعت در مجموع استعاره‌ي «طبيعت به‌مثابه‌ انسان است» شكل گرفته است. نگرش كلي حاكم بر اين استعاره، در مجموعه‌اشعار بررسي‌شده، اين است كه اجزاي طبيعت، كنشگراني آگاه و هيجان‌مند هستند كه با آن‌ها بايد مانند انسان‌ها رفتار شود. اين نگرش مي‌تواند منجر به كنش‌هايي همچون احترام‌گذاشتن به طبيعت، قائل‌شدن حق زيست براي آن، مهرباني و احساس مسئوليت‌ در برابر آن، قدرشناسي و نيالودن محيط زيست شود؛ البته برخي از نمونه‌ها، مانند نسبت‌دادن رذايل اخلاقي به محيط زيست، مي‌تواند كنش‌هاي منفي‌اي مانند آسيب‌زدن به طبيعت، بي‌اعتمادي به آن و استفاده‌ي بي‌رويه از منابع طبيعي را در پي داشته باشد. واژه‌هاي كليدي: استعاره‌ي هستي‌شناختي، تشخيص، شعر كودك، طبيعت، كنش، نگرش.
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات كودك
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات كودك
لينک به اين مدرک :
بازگشت