عنوان مقاله :
اثربخشي برنامه مداخله در بحران بر راهبردهاي نظمجويي شناختي هيجان در افراد درگير بحران بيماري كرونا
پديد آورندگان :
محمدي ، نسيم دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه مشاوره , صدري دميرچي ، اسماعيل دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه مشاوره , شيخ الاسلامي ، علي دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه مشاوره , قمري گيوي ، حسين دانشگاه محقق اردبيلي - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه مشاوره
كليدواژه :
مداخله در بحران , راهبردهاي نظم جويي هيجان , بحران , بيماري كرونا
چكيده فارسي :
زمينه: با توجه به اعلام سازمان بهداشت جهاني از شيوع كوويد19 به عنوان پاندمي جهاني نام برده كه منجر به هيجانات منفي در افراد درگير شده و از آنجا كه تحقيقات نشان داده است آموزش راهبردهاي نظم جويي شناختي هيجاني بر افراد داراي هيجانات منفي مؤثر است بنابراين آيا برنامه مداخله اي متكي بر راهبردهاي نظمجويي شناختي هيجان در افراد درگير بحران بيماري كرونا اثربخش است؟هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشي برنامه مداخله در بحران بر راهبردهاي نظمجويي شناختي هيجان در افراد درگير بحران بيماري كرونا انجام گرفت.روش: اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از لحاظ روش از نوع آزمايشي با طرح پيشآزمون پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهي آماري را تمامي افراد درگير بحران بيماري كرونا شهر رشت در سال 1399، تشكيل دادند كه از ميان آنها با استفاده از روش نمونهگيري دردسترس 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفي در گروه آزمايش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جايگزين شدند. شركتكنندگان گروه آزمايش، 10 جلسه برنامهي مداخله در بحران را دريافت نمودند. براي جمعآوري دادهها از فرم كوتاه نسخه فارسي پرسشنامه نظمجويي شناختي هيجان گارنفسكي و همكاران (2005) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش آماري تحليل كوواريانس، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.يافته ها: يافتهها نشان داد كه بين ميانگينهاي تعديل شده گروه آزمايش و گواه از لحاظ راهبردهاي نظم جويي شناختي هيجان تفاوت معناداري وجود دارد. بدين صورت كه برنامهي مداخله در بحران باعث افزايش راهبردهاي سازشيافته و كاهش راهبردهاي سازش نايافته افراد دچار بحران بيماري كرونا شده بود. به طور خاص اين برنامه در راهبردهاي سازش يافته در مؤلفه هاي كم اهميتشماري، تمركز مجدد بر برنامهريزي، ارزيابي مجدد مثبت، پذيرش و تمركز مجدد مثبت و در راهبردهاي سازش نايافته در مؤلفه هاي ملامت خويش، ملامت ديگران، نشخوارگري و فاجعه سازي موجب بهبود وضعيت آزمودني ها گرديد، بنابراين فرضيهي پژوهش مبني بر اثربخشي برنامهي مداخله در بحران بر راهبردهاي نظمجويي شناختي هيجان افراد دچار بحران بيماري كرونا مورد تأييد قرار گرفت (0/01 p).نتيجهگيري: براساس نتايج پژوهش حاضر مي توان گفت استفاده از برنامهي مداخله در بحران ميتواند موجب افزايش راهبردهاي سازش يافته نظمجويي شناختي هيجان و كاهش راهبردهاي سازش نايافته در افراد دچار بحران بيماري كرونا شده و از اين طريق هيجان هاي افراد را كنترل نمايد در نتيجه موجب بهبود شرايط رواني افراد دچار بحران گردد
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي