شماره ركورد :
1286644
عنوان مقاله :
سنجش اثربخشي مداخلۀ ذهن سازه محور: رويكردي نوين به درمان چاقي
عنوان به زبان ديگر :
Assessment of the effectiveness of a mindset-based intervention: A new approach to obesity treatment
پديد آورندگان :
تعدادي ،ياسر دانشگاه تهران - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي تهران، ايران , بشارت، محمدعلي دانشگاه تهران - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي تهران، ايران , صرامي، غلامرضا دانشگاه خوارزمي - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي تربيتي، تهران، ايران , ابوالحسني، مريم دانشگاه علومپزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران - گروه پزشكي ورزشي، تهران، ايران
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
229
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
238
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
مداخلۀ ذهن سازه محور , چاقي , ذهن سازۀ نمو , ذهن سازۀ تنيدگي , خوردن هيجاني , شاخص تودۀ بدني
چكيده فارسي :
در طي سال‌هاي اخير، رويكرد اميدبخشي در طراحي مداخله‌هاي مبتني بر خودتنظيمي با هدف تغيير ذهن‌سازه‌ها شكل گرفته ‌است. با وجود گسترش كاربرد اين رويكرد در مداخلات درماني، شواهد چنداني براي اثربخشي مداخلۀ ذهن‌ساز‌ه‌محور در حوزه‌هاي خاص سلامت همچون چاقي در دسترس نيست. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعيين اثربخشي مدل مداخلۀ ذهن ­سازه­ محور بر كاهش وزن و شاخص تودۀ بدني (BMI)، خوردن هيجاني و تغيير ذهن­ سازۀ تنيدگي در افراد مبتلا به چاقي انجام شد. روش: مطالعه حاضر به صورت كارآزمايي باليني و با گمارش تصادفي شركت ­كنندگان در دو گروه درمان و گواه اجرا شد. 42 نفر از افراد مبتلا به اضافه ­وزن و چاقي كه به كلينيك چاقي بيمارستان سينا مراجعه كرده بودند، به صورت نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. گروه درمان مداخلۀ ذهن ­سازه­ محور (دووك، 2017؛ كرام و همكاران، 2017) را در 8 جلسه و براي مدّت زمان 2 ماه دريافت كردند. ابزار گردآوري داده ­ها شامل مقياس ذهن ­سازۀ شخصيت (ITOP)، مقياس ذهن­ سازۀ تنيدگي (SMM) و پرسش­ نامۀ رفتارهاي خوردن هيجاني (EOQ) بود. داده­ها با استفاده از آزمون U مان ويتني نمرات افتراقي تحليل شدند. يافته­ ها: يافته ­ها نشان داد كه مدل مداخلۀ ذهن­ سازه ­محور باعث كاهش وزن و BMI در مرحلۀ پس ­آزمون شده و در مرحله پيگيري نيز باعث تداوم اثرگذاري شده است. هم­ چنين يافته ­هاي پژوهش حاكي از آن بود كه مداخلۀ ذهن­سازه­محور خوردن هيجاني را كاهش و ذهن ­سازۀ تنيدگي توان ­افزا و ذهن ­سازۀ نمو را در مرحلۀ پس­ آزمون افزايش مي‌دهد. در مرحلۀ پيگيري براي اين متغيّرها نيز ثبات نتايج ديده شد. نتيجه‌گيري: با توجه به اثربخشي مدل مداخلۀ ذهن­ سازه ­محور براي كاهش­وزن و رفتار خوردن هيجاني در شركت‌كنندگان اين پژوهش، پيشنهاد مي‌شود از اين مدل مداخله‌اي به عنوان درمان مستقل و يا درمان مكمّل براي بيماران مبتلا به چاقي استفاده شود.
چكيده لاتين :
Over the past few decades, extensive studies have been conducted on mindsets in the field of social and personality psychology, and recently the application of this structure in the field of therapeutic interventions has been considered by researchers. However, little evidence is available for the effectiveness of mindset interventions in specific areas of health, such as obesity Aims: The current research aimed to determine the effectiveness of the mindset-based intervention on weight loss, reduction of Body Mass Index (BMI), emotional overeating, and change of stress mindset in individuals with obesity. Methods: The study was conducted as a clinical trial and we used random assignment to assign the participants to either the therapy or the control group. We recruited 42 obese people who visited the obesity clinic of Sina hospital based on convenience sampling. In the therapy group, participants received the mindset-based intervention for 8 sessions during the two-month period. Research materials included the Implicit Theories of Personality (ITOP), the Stress Mindset Measure (SMM) and Emotional Overeating Questionnaire (EOQ). Mann-Whitney U test was used to analyze the data. Results: Results indicated that the mindset-based intervention is effective in weight loss, both in the post-test and follow-up sections of the study. Further, we found that mindset-based intervention reduces emotional overeating and activates stress-is-enhancing mindset in the post-test phase. Therapeutic effects of these variables remained in the follow-up section. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that the mindset-based intervention can be an independent or complementary treatment for weight loss, reducing BMI, and emotional overeating in people with obesity.
سال انتشار :
1401
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي
فايل PDF :
8680193
لينک به اين مدرک :
بازگشت