پديد آورندگان :
اسكندري دامنه، هادي دانشگاه تهران - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه احياء مناطق خشك كوهستاني، كرج، ايران , اسكندري دامنه، حامد دانشگاه تهران - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه احياء مناطق خشك كوهستاني، كرج، ايران , چراغي، ميثم دانشگاه تهران - دانشكده كشاورزي - گروه علوم و مهندسي خاك، كرج، ايران , خسروي، حسن دانشگاه تهران - دانشكده منابع طبيعي، كرج، ايران , عادلي ساردوئي، محسن دانشگاه جيرفت - دانشكده كشاورزي، جيرفت، ايران
كليدواژه :
پوشش گياهي , دماي سطح زمين , سنجش از دور , شهر كرمان , ماهوارۀ لندست
چكيده فارسي :
تغييرات كاربري از عوامل مؤثر بر تغيير پارامترهاي محيط زيستي از جمله دماي سطح زمين است. اين افزايش دماي سطح زمين، بسترهاي زندگي بشر، سلامت آن و اكوسيستم پيرامون آن را بهشدت تحت تأثير قرار ميدهد. اين تحقيق با هدف بررسي روند تغييرات كاربري اراضي محدودۀ شهري كرمان و بررسي اثرگذاري اين تغييرات بر دماي سطح زمين، با استفاده از اطلاعات ماهوارۀ لندست OLI و TM در دامنۀ زماني 1369 تا 1399 انجام گرفت. براي تحقق اين هدف، تغييرات كاربري در شش طبقۀ عمدۀ مناطق مسكوني و انسانساخت، پوشش گياهي، اراضي باير با پوشش گياهي كم و اراضي شور بدون پوشش گياهي بررسي شد. نتايج نشان داد كه در دامنۀ زماني پژوهش، مناطق مسكوني و انسانساخت افزايش 20/14 درصدي و كاربريهاي پوشش گياهي، اراضي باير با پوشش گياهي كم و اراضي شور و بدون پوشش گياهي نيز بهترتيب كاهش 3/76، 8/23 و 2/22 درصدي داشتند. اين تغييرات كاربري با ضريب كاپا و دقت كلي بيش از 0/87 و 90 درصد نشاندهندۀ دقت كافي در طبقهبندي است. براساس بررسي تغييرات شاخص LST و NDVI، در دامنۀ زماني بين سال 1369 تا 1399 مقدار متوسط شاخص LST از 42/26 درجۀ سانتيگراد در سال 1369 به 47/4 درجۀ سانتيگراد در سال 1399 رسيد. مساحت طبقات بيشتر از 33 درجۀ سانتيگراد LSTدر طول اين دامنۀ زماني روند افزايشي داشت؛ بهطوريكه مساحت آن از 33/6 درصد در سال 1369 به حدود 31/46 درصد در سال 1399رسيد. مقادير شاخص NDVI تا سال 1389 كاهشي بود، اما در سال 1399 مقدار اين شاخص افزايش يافت. بررسي تغييرات دما در كاربريهاي مختلف نيز نشان داد كه در سال 1369 بيشترين دماي سطح زمين مربوط به كاربري اراضي شور و بدون پوشش گياهي با متوسط دماي 47/30 درجۀ سانتيگراد بود، درحالي كه در سالهاي 1379، 1389 و 1399 بيشترين مقدار متوسط دما با 51/46، 30/47 و 64/50 درجۀ سانتيگراد، بهترتيب مربوط به كاربري مناطق شهري و انسانساخت بود. بنابراين نتايج اين تحقيق ميتواند به برنامهريزان شهري و سياستگذاران براي توسعۀ پايدار و به حداقل رساندن تأثيرات جزيرۀ گرمايي شهري كرمان كمك چشمگيري كند.
چكيده لاتين :
Land use change is one of the factors affecting changes in the environmental parameters, such as land surface temperature. This increase in surface temperature severely affects human life, its health, and the ecosystem around it. In this regard, the present study was conducted to investigate the trend of landuse changes in the urban area of Kerman City and the resulting effects on surface temperature using Landsat OLI and TM satellite data from a period of 1990 to 2020. To achieve this goal, landuse changes in the six major classes of Residential and Man-made areas, Vegetation, Barrenlands with low vegetation, and Saline-lands without vegetation were studied. The results showed that in the study period, Residential and Man-made areas increased by 14.20%, and Vegetation landuses, Barrenlands with low vegetation, and Saline-lands without vegetation also decreased by 3.76, 8.23 and 2.22 percent, respectively. The landuse changes were detected with a 0.87 kappa coefficient and overall accuracy above 0.90, which indicates sufficient accuracy in classification.The results showed that during the study period, the average value of the LST index increased from 42.26 ° C in 1990 to 47.4 ° C in 2020. The area of the classes above 33 ° C LST has also increased from 6.33% in 1990 to around 31.46% in 2020. The values of the NDVI index were decreasing until 2010, but by 2020, the value of this index has increased again. Node-wise, the study also showed that in 1990, the highest value of land surface was related to Saline-lands without vegetation with an average temperature of 47.30 ° C while in 2000, 2010, and 2020, the highest average temperatures with values of 46.51, 47.30, and 50.64 ° C were respectively related to Urban and Man-made areas. Accordingly, the results obtained in this study can significantly help urban administrators and policymakers with sustainable development and minimize the effects of Kerman's urban heat island.