ارائه رويكرد فازي جديد براي سنجش استقرار حاكميت داده و مديريت عوامل مربوط به آن

A New Fuzzy Approach to Assess the Implementation of Data Governance and Management of Related Factors

اخيراً داده‌ها در سازمان‌ها به دارايي ارزشمندي تبديل شده‌اند و حاكميت داده به يكي از اولويت‌هاي سازمان‌ها تبديل شده است. بررسي مطالعات پيشين نشان مي‌دهد كه سنجش استقرار حاكميت داده در سازمان‌ها به‌صورت كيفي انجام مي‌شود و سازمان‌ها نمي‌توانند بر اساس اين نوع سنجش برنامه‌اي را براي بهبود وضعيت خود تعيين كنند. هدف اين پژوهش، ارائه روشي كمّي براي سنجش سطح استقرار حاكميت داده‌ها در يك سازمان و متعاقباً برنامه‌ريزي براي بهبود وضعيت موجود است. با توجه به ماهيت كيفي عوامل تأثيرگذار در سنجش ميزان استقرار از مفاهيم فازي براي مدل‌سازي و تحليل استفاده شده است؛ همچنين به‌منظور درنظر‌گرفتن چگونگي تأثيرگذاري عوامل بر يكديگر از تكنيك نقشه شناختي فازي براي مدل‌سازي روابط علّي بين عوامل استفاده شد. سپس عوامل تأثيرگذار شناسايي شده و با استفاده از روش بهترين - بدترين فازي و روش ديمتل وزن‌دهي و اولويت‌بندي شدند و متعاقباً سناريوهاي بهبود وضعيت سازمان به‌منظور برنامه‌ريزي براي تخصيص مؤثر منابع محدود سازمان طراحي شدند. مدل‌سازي‌هاي انجام‌شده در اين پژوهش بر اساس نظر خبرگان است. اين پژوهش براي سازمان‌هايي كه قصد استقرار چنين نظامي را دارند يا در مراحل مياني استقرار بوده و به دنبال راهكاري براي يافتن برنامه بهبود وضعيت هستند، پيامدهاي عملي زيادي دارد.

Data in various organizations has become a valuable asset and data governance has become one of the priorities of the organization. A review of previous studies shows that the assessment of the implementation of the data governance system in organizations is done qualitatively and organizations cannot determine a plan to improve their situation based on this type of assessment. The purpose of this paper is to provide a quantitative way to measure the level of implementation of data governance in an organization and subsequently plan to improve the status quo. Due to the qualitative nature of the influential factors in measuring the success rate, fuzzy concepts have been used for modeling and analysis. Also, in order to consider how the factors affect each other, the fuzzy cognitive mapping technique has been used to model the causal relationships between the factors. Then, the identified influential factors have been weighted and prioritized using the best-worst fuzzy method and the DEMATEL technique, and subsequently, scenarios of improving the situation of the organization have been designed to plan for the effective allocation of limited resources of the organization. This research has significant practical implications for the organizations that intend to establish such a system or are in the middle stages of implementation and are looking for a solution to find a plan to improve the situation.