انگاره مخرب والدگري در والدين داراي فرزند مبتلا به اختلال شخصيت مرزي: يك مطالعه كيفي

Destructive pattern of parenting in parents with children suffering from borderline personality disorder: A Qualitative Study

نظريه‌ها و مطالعات تجربي در زمينه تحول اختلال شخصيت مرزي بر اين باورند كه بسترخانوادگي نامطلوب كه يكي از مشخصه‌هاي اصلي آن والدگري ناكارآمد است، با نشانه‌هاي اختلال شخصيت مرزي در ارتباط است. تاكنون اغلب مطالعات در اين حوزه بر اساس گزارش‌هاي گذشته‌نگر بيماران مرزي از محيط دوران كودكي خود بوده‌است. با توجه به محدوديت‌هاي اين نوع مطالعات و كمبود پژوهش عميق در مورد محيط خانوادگي اين افراد، پژوهش حاضر به منظور كشف و توصيف والدگري در خانواده‌هاي داراي فرزند مبتلا به اختلال شخصيت مرزي انجام شد. اين مطالعه به روش كيفي تحليل محتوي و با به‌كارگيري مصاحبه‌هاي عميق بدون ساختار از 15 نفر از اعضاي خانواده‌هاي داراي فرزند مبتلا به اختلال شخصيت مرزي انجام شد. گفتگوهاي ضبط‌شده حاصل از مصاحبه به صورت كلمه به كلمه پياده‌سازي شد و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. بعد از تحليل داده‌ها، "انگاره مخرب والدگري" به عنوان درون‌مايه اصلي استخراج گرديد. اين درون‌مايه 6 طبقه "سوء‌رفتار جسماني و عاطفي نسبت به فرزندان"، "رصد سختگيرانه"، "كمبود حمايت والديني"، "بي‌ثباتي در برخورد با فرزندان"، "فرزند-‌محوري" و"ممانعت از خودمختاري فرزندان" را شامل مي‌شود. با توجه به نتايج به نظر مي‌رسد الگوهاي رفتاري غالب والدين اين افراد نامناسب و مخرب بوده است كه نشان‌دهنده پيوند بين والدگري مخرب والدين با اختلال شخصيت مرزي در فرزند است. نتايج اين مطالعه، از يك سو نقش الگوهاي رفتاري و تعاملي والدين در پديدآيي رگه‌هاي اختلال شخصيت مرزي را مورد تأكيد قرار مي‌دهد و از سوي ديگر با توجه به جمعيت مورد مطالعه، مشخصه‌هاي آسيب‌زا در خانواده‌هاي ايراني را برجسته مي‌سازد.

Theories and empirical studies on the development of BPD posit that adverse family context, in which dysfunctional parenting is obvious, is associated with symptoms of BPD. Most studies in this area have been focused on retrospective reports of BPD patients about their childhood environment. Due to limitations of this type of studies and the lack of in-depth study on the family environment of these individuals, the present study was conducted to discover and describe parenting in families with offspring suffering from BPD. A qualitative study design using a content analysis approach was used to gather and analyze data. A Purposive sample of family members of BPD patients was made. Data were collected by conducting fifteen in-depth unstructured interviews. The recorded interviews were transcribed and data analysis was done by coding and categorizing strategies. After data analysis, "Destructive pattern of parenting" was extracted as the main theme. This theme includes 6 categories: "Physical and emotional maltreatment of children", "Over strict control", "Lack of parental care", "Instability in dealing with children", "Child-centered treatment" and "Prevention of children's autonomy". The results indicated that the dominant behavioral patterns of parents of these people have been inappropriate and destructive. This shows the link between destructive parenting and BPD in offspring. The results emphasize the role of parental behavioral and interactive patterns in the emergence of BPD traits and highlight the presence of traumatic characteristics in these patients' families.