عنوان مقاله :
خوانش بلاغي- كنشي (بورديويي) داستان هاي مرغ انجير، پيگماليون و صداخونۀ غلامحسين ساعدي
پديد آورندگان :
طايفي ، شيرزاد دانشگاه علامه طباطبايي تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي , شيخ الاسلامي ، محمّد دانشگاه علّامه طباطبائي تهران
كليدواژه :
پير بورديو , نظريۀ كنش , بلاغت , غلامحسين ساعدي , مرغ انجير , پيگماليون , صداخونه
چكيده فارسي :
از جمله دست افزارهاي پژوهشگر حوزۀ ادبيات در تحليل يك متن، نقدِ بلاغي و نقدِ جامعه شناسي است. حال، اگر بتوان ميان اين دو نوع نقد ارتباطي روشمند و هدفمند برقرار كرد، مرز باريك ميان جامعه شناسي ادبيات و نقدِ جامعه شناسي مشخصتر، پويايي و سياليت دستافزارها تقويت و توانمنديِ خالقِ متن و ظرفيتهاي اثرش، بيش از پيش، شناخته ميشود. پرسش بنيادين اين پژوهش را ميتوان چنين طرح نمود كه ارتباط ميان نقد بلاغي و نقد جامعهشناسي در انجام پژوهشهاي ادبي تا چه ميزان قابل اعتنا و بررسي است؟ و اساساً چگونه ميتوان از اين رهگذار به سياليت و پويايي نقد رسيد؟ در اين پژوهش كوشيدهايم به روش تلفيقي (بنيادي و كاربردي با محوريت كيفي و كمّي) و با بهرهگيري از مطالعات كتابخانهاي، در سه داستان كمتر خواندهشدۀ غلامحسين ساعدي (داستانهاي مرغ انجير، پيگماليون و صداخونه)، مرز ميان جامعهشناسي ادبيات و نقد جامعهشناسي را در مقام عمل، مشخص كنيم و ارتباطي روشمند ميان نقد بلاغي (دانش معاني، بيان و بديع) و نقد جامعهشناسي(كنش پير بورديويي) برقرار كنيم. در مجموع، دستاوردهاي پژوهش نشان ميدهد: 1. به كمك دانش بلاغت ميتوان به عادتوارۀ افراد، سرمايه و موقعيت ايشان در ميدان فضاي اجتماعي پي برد. 2. به محض تغيير در سرمايه و موقعيت افراد در ميدان، در بخش بلاغي نيز، تغييراتي هدفمند صورت ميگيرد. 3. توجّه به اين مسأله، متن داستان را صرفاً در لايۀ ادبيت متن بررسي نميكند، بُعد كاربردي بودن و پوياييِ اين ادبيت را هم تبيين و تحليل ميكند. 4. بيش از پيش ميتوان به توانمنديهاي نويسندهاي چون غلامحسين ساعدي پي برد كه هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جريان روايت، رنگ و لعابي بلاغي ميبخشد و با اين تغيير، ويژگيهاي جامعهشناسانۀ متن هم دچار تغيير ميشود. ميتوان گفت كه اين مقاله، درآمدي بر پژوهشهاي نوين حوزۀ ادبي است و پرتوي ميان پرتوهاي گوناگون.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي دستوري و بلاغي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي دستوري و بلاغي