نسبت مسئله خفاي الاهي با مسئله شر: بررسي ديدگاه جان شلنبرگ

از جمله مباحثي كه توجه فيلسوفان و متألهان را به خود معطوف كرده است، «نسبت مسئله خفا با مسئله شر» است. پرسش اين است كه چه نسبتي ميان مسئله خفا و مسئله شر به لحاظ كاركرد و ساختار وجود دارد؟ به ديگر سخن، آيا مسئله خفا همان مسئله شر است؟ روي هم رفته دو ديدگاه عمده در مسئله وجود دارد: يكي مسئله خفا را به مسئله شر فرو مي‌كاهد و آن را روايت يا مصداقي از مسئله شر مي‌داند. ديدگاه دوم، بر استقلال مفهومي مسئله خفا پاي مي‌فشارد و آن را دست‌كم به لحاظ مفهومي متمايز ارزيابي مي‌كند. جان شلنبرگ طرفدار ديدگاه دوم است كه در سال 1993 برهان خفاي الهي را به مثابۀ برهان الحادي صورت‌بندي كرد كه يكي از مسائل بحث‌برانگيز در فلسفۀ دين معاصر مي‌باشد. در اين جستار تلاش شده با طرح نسبت‌هاي احتمالي ميان اين دو مسئله و بررسي آنها، نقاط قوت و ضعف هر يك از ديدگاه‌ها تا اندازه‌اي نشان داده شود. هرچند دلايل شلنبرگ براي اثبات استقلال مسئلۀ خفا تا اندازه‌اي قابل‌توجه است، اما هنوز كافي نيست و نيازمند بررسي بيشتر است.