مطالعه حمايت سازماني ادراك شده با كيفيت زندگي كاري از طريق توانمندسازي روانشناختي

Investigating the Relationship between Perceived Organizational Support with Quality of Work Life through Psychological Empowerment

هدف از اين پژوهش مطالعه حمايت سازماني ادراك شده با كيفيت زندگي كاري از طريق توانمندسازي روانشناختي معلمان تربيت بدني شهرستان هاي ممسني و رستم بود. جامعه آماري اين تحقيق شامل كليه معلمان تربيت بدني شهرستان هاي ممسني و رستم به تعداد 94 نفر بود. از اين تعداد 83 نفر با روش نمونه گيري كل شمار با محقق همكاري كردند. جهت گردآوري داده‌ها از يك پرسشنامه مشخصات فردي و سه پرسشنامه استاندارد حمايت سازماني ادراك شده(ايسنبرگر و همكاران، 1990) ، كيفيت زندگي كاري (كاري والتون، 1975) و توانمندسازي روانشناختي (اسپريتزر ، 1995) استفاده گرديد. به منظور توصيف داده‌ها از روشهاي آمار توصيفي و براي تجزيه و تحليل استنباطي داده‌ها از روش‌هاي آماري آزمون كلموگروف -اسميرنوف، ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون در نرم افزارهاي SPSS استفاده شد. يافته‌هاي اين تحقيق نشان داد كه بين حمايت سازماني ادراك شده با كيفيت زندگي كاري از طريق توانمندسازي روانشناختي آزمودني ها ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد (P≤0.01).

The purpose of this study was to study perceived organizational support with quality of work life through psychological empowerment of physical education teachers in Mamasani and Rostam counties. The statistical population of this study included all physical education teachers in Mamasani and Rostam counties, 94 people. Of these, 83 people collaborated with the researcher by total number sampling method. Data were collected from one demographic questionnaire and four standard questionnaires of perceived organizational support (Eisenberger et al., 1990), quality of work life (Carrie Walton, 1975) and psychological empowerment. (Spritzer, 1995) was used. In order to describe the data, descriptive statistical methods were used and for inferential analysis of the data, the statistical methods of Kolmogorov-Smirnov test, Pearson correlation coefficient and regression were used software. Findings of this study showed that there is a positive and significant relationship between perceived organizational support with quality of work life through psychological empowerment of subjects (P≤0.01).