عنوان مقاله :
تطبيق كهن الگوهاي صور مثالي در سعادتنامۀ استرآبادي و ساقينامۀ ترشيزي براساس نظريۀ يونگ
پديد آورندگان :
نوروزعلي، زينب دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي، تهران، ايران , خطيبي خيالي، احمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي، تهران، ايران , حلبي، علي اصغر دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي، تهران، ايران
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , سعادتنامۀ استرآبادي , ساقينامۀ ترشيزي , كهن الگو , صور مثالي يونگ
چكيده فارسي :
نوشتار حاضر تلاشي براي يافتن كهنالگوي صورمثالي در سعادتنامۀ استرآبادي و ساقينامۀ ترشيزي است. كهنالگوها، روان و انديشۀ جمعي هستند كه در هر مكان و زمان، پديد ميآيند و به دليل فراواني تجربيات انساني، تعداد كهنالگوها دقيقا مشخص نيست. كهنالگوها بيانگر حالات رواني خاصي از انسان هستند، ميتوان با تأويل و تفسير آنها در اشعار، به ويژگيهاي خاص رواني و جهانبيني شاعران دست يافت. از نمونههاي صورمثاليِ فرديتيابي يونگي، ميتوان مادرمثالي، آنيما- آنيموس، سايه، پرسونا و خود را نام برد. يونگ اين مفاهيم را اجزاي ساختاري موروثي روان بشر ميداند. حركت از من به سوي خود مستلزم انكشاف لايه هاي مختلف ناخودآگاهي است كه به آن ميپردازيم. ساقينامه و سعادتنامه از جمله آثاري هستند كه تحقيقات كافي درمورد آنها صورت نگرفته و بسياري از موضوعات آنها پنهان مانده است. با استخراج كهن الگوي صورمثالي اين دو اثر، ميتوان كمك شاياني به تفسير ابيات نمود. ما صورمثالي در دو ديوان شعري را مورد ارزيابي قرار داده و بر آنيم تا به سوالهاي مطرح شده پاسخ دهيم: استرآبادي و ترشيزي از تمام مفاهيم كهنالگوي صورمثالي در آثار مورد بحث، استفاده كردهاند؟ و كدام يك از مفاهيم صورمثالي دراشعار استرآبادي و ترشيزي بيشترين و كمترين بسامد را دارد. نهايتا اين نتيجه بهدست آمد كه هر دو شاعر از تمام مفاهيم كهنالگوي مثالي در اثر خود استفاده كردهاند. سايه و آنيما در سعادتنامه و ساقينامه بيشترين بسامد و آنيموس در هر دو اثر كمترين بسامد را دارد. اين پژوهش به روش كتابخانهاي و به شيوۀ تحليليتوصيفي انجام ميگردد.
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)