طراحي مدل ترديد حرف هاي حسابرسي مبتني بر نظريه مبنايي

اين مقاله به بررسي تـرديد حـرفه‌اي از ديدگاه هاي مختلف ناشي از تعاملات اجتماعي و روابط بين حسابرس و صاحبكار در زمينه حسابرسي مي پردازد. در اين زمينه مواردي از جمله؛ آنچه كه تـرديد حـرفه‌اي را شكل مي دهد؛ چگونگي بكارگيري آن توسط حسابرسان مستقل در خصوص صاحبكاران گوناگون؛ اينكه چگونه آن ديدگاه ها بين حسابرسان متفاوت مي باشد؛ و چگونه حسابرسان مختلف در مورد آن قضاوت مي كنند، مورد بررسي قرار گرفته است و در نهايت مدلي براي تـرديد حـرفه‌اي حسابرسي با توجه به حرفه اي حسابرسي در ايران ارائه مي نمايد. با در نظر گرفتن رويكرد كيفي تحقيق و با استفاده از رهيافت نظريه مبنايي بر اساس 28 مصاحبه عميقي كه در سال 1395 و 1396 با مشاركت كنندگان اصلي حسابرسي يعني حسابرسان مستقل در سطوح مختلف نظير شريك، مدير، سرپرست ارشد، سرپرست از بين موسسات حسابرسي عضو جامعه حسابداران رسمي و سازمان حسابرسي انجام شد، داده‌هاي پژوهش جمع آوري و طي سه مرحله كدگذاري باز، محوري و گزينشي، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و مقوله هاي كلان، مقوله هاي اصلي و مفاهيم استخراج و نهايتاً مدل تحقيق ارائه گرديد. مهمترين دستاورد اين تحقيق را مي توان دستيابي به مدل پارادايمي از تـرديد حـرفه‌اي حسابرس دانست و مولفه هاي مدل پارادايمي استخراج شده از پژوهش حاضر شامل 25 مقوله، 80 مفهوم از يكپارچگي و جامعيت نسبي برخوردار است و مدل تـرديد حـرفه‌اي در حسابرسي در سطوح و ابعاد مختلف مورد بحث قرار گرفته است كه بر اساس نظر خبرگان نيز مورد بررسي قرار و تاييد گرفت. ضمن اينكه براساس يافته هاي پژوهش، داشتن «شك مبتني بر گمان» به عنوان هسته اساسي تـرديد حـرفه‌اي در حسابرسي، مهمترين يافته است.