عنوان مقاله :
تفكر تقديرگرايي و جبرگرايي در كتاب نفثه المصدور زيدري نسوي و آثار آن
عنوان به زبان ديگر :
The thought of destiny and determinism in the book Nafta Al-Masdoor Zaidari Nesavi and its works
پديد آورندگان :
ربطي، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خلخال، خلخال، ايران , اسداللهي، خدابخش دانشگاه محقق اردبيلي - گروه زبان و ادبيات فارسي، اردبيل، ايران , نظري چروده، احمدرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد آستارا - گروه زبان و ادبيات فارسي، آستارا، ايران , زيرك گوشلونداني، نصرالله دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت - گروه زبان و ادبيات فارسي، رشت، ايران
كليدواژه :
نفثه المصدور , زيدري نسوي , تقديرگرايي , جبرگرايي , اشاعره
چكيده فارسي :
در عقيده تقديرگرايي و جبرگرايي از تفكرات مربوط به اواخر قرن سوم هجري است و مربوط به تفكر اشاعره اهلسنت است، «مذاهب فقهي» اهلسنت شامل حنفي، مالكي، شافعي و حنبلي بود و بهموازات آن «مكاتب اصولي» آن نيز به ظهور رسيد، دراينبين مذاهب فقهي بايد پايبند يكي از مكاتب اصولي مثل اهل حديث، معتزله، اشاعره و... ميشدند، مكتب اصولي اهل حديث، جبرگراي مطلق با حرام دانستن ورود عقل به مباحث ايماني بود و معتزله عكس آن را رواج ميداد، ولي ازآنجاكه اكثريت مردم از بحثهاي عقلي به دور بودند، معتزله رونق زيادي پيدا نكرد، به همين دليل يكي از شاگردان مكتب اعتزال به نام ابوالحسن اشعري از مكتب معتزله كناره گرفت و سعي كرد راه وسطي بجويد، وي مكتب فكري جديدي تحت عنوان اشاعره را ارائه داد كه ورود عقل به مباحث ايماني را جايز ميشمارد ولي براي جبرگرايي نتوانست برنامه تنظيم كند و آن را پذيرفت، در اين تفكر انسان فاعل اعمال خود نيست بلكه كاسب اعمال خود است و آنچه به او ميرسد مجبور است بپذيرد، اين تفكر در عام مردم ايران آن زمان از بدو ورود اسلام سُني در ايران تا حتي زمان حمله مغول وجود داشت، و از موانع اساسي عدم مقاومت در مقابل آنها شد و تاتار هم از اين تفكر غالب سو استفاده كرده و خود را آستين انتقام خدا بر اين مردم مظلوم قلمداد كرده و حمام خون و خرابيهايي كه طي چند قرن به بار آوردند خواست خدا اعلام ميكرد و مردم هم بر اساس اين تفكر كوتاهي و سستي خود در دفاع را به گردن تقدير ميانداختند، اين عقيده در كتاب نفثه المصدور زيدري نسوي، با واژههاي مترادف با وجوه مختلف با بسامد بسيار بالا موج ميزند كه ميتوان آنها را استخراج كرد و آثار آن را به تحليل نشست. است.
چكيده لاتين :
The doctrine of destiny and determinism is one of the ideas related to the end of the third century AH and is related to the Ash'arite thought of the Sunnis. Jurisprudence had to adhere to one of the principled schools such as the Ahl al-Hadith, Mu'tazilites, Ash'arites, etc. They were far from rational, the Mu'tazilites did not prosper much, so one of the students of the Etzal school named AbolhassanAsh'ari withdrew from the Mu'tazilites school and tried to find a middle way. He considers faith permissible, but he could not plan and accept it for determinism. In this thinking, man is not the doer of his deeds, but the acquirer of his deeds, and he has to accept what comes to him. This thought was common among the Iranian people at that time since the advent of Islam. Sunnis existed in Iran until the time of the Mongol invasion, and were among the main obstacles to the lack of resistance He turned against them and the Tatars abused this prevailing thinking and considered themselves the sleeve of God's revenge on these oppressed people and the bloodbath and the destruction they caused over the centuries declared the will of God and the people based on this short thinking and They blamed their weakness on defense, a belief that, in Nafta al-MasdoorZaidari al-Naswi, is synonymous with words with different facets at very high frequencies that can be extracted and their effects analyzed.
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات فارسي - دانشگاه آزاد اسلامي واحد فسا