نقش مديريت و استراتژي گرايش به بازار و ريسك شركت هاي بورسي بر كارآفريني و توسعه اجتماعي

The role of management and strategy of market orientation and risk of listed companies on entrepreneurship and social development

امروزه با توجه به تغييرات شگرف در محيط خارجي، سازمانها در موقعيتهايي قرار مي‌گيرند كه مجبور به استفاده از گرايش‌هاي مختلفي از جمله گرايش به فعاليت هاي كارآفرينانه و بازار در اجتماع براساس ابعاد مختلف تاثيرگذار بر آن هستند. از اين رو، در پژوهش حاضر به بررسي نقش مديريت و استراتژي گرايش به بازار و ريسك شركت هاي بورسي بر كارآفريني و توسعه اجتماعي، براساس داده‌هاي 147 شركت طي دوره 8 ساله بين سال‌هاي 1390 تا 1397 پرداخته شده است. به منظور بررسي فرضيه پژوهش از مدل‌هاي رگرسيوني خطي چندمتغيره با استفاده از نرم افزار 8 Eviews استفاده شد. پژوهش حاضر از نظر هدف كاربردي و از نظر روش گردآوري داده‌ها در گروه پژوهش‌هاي توصيفي- پس رويدادي قرار دارد. يافته‌هاي فرضيه‌هاي اول نشان مي‌دهد كه گرايش به بازار شركت‌ها داراي رابطه مثبت و معناداري با ريسك سيستماتيك شركت‌ها مي‌باشد و اين در حالي است كه اين ارتباط براي ريسك غيرسيستماتيك منفي و معنادار به دست آمده است. نتايج به دست آمده در فرضيه دوم نشان مي‌دهد كه رابطه مثبت و معناداري بين گرايش به كارآفريني با ريسك سيستماتيك، ريسك غيرسيستماتيك و بازده غيرعادي شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود داشته است. ضمن اينكه رابطهاي بين گرايش به بازار و بازده غيرعادي شركت‌ها به دست نيامده است.

Today, due to dramatic changes in the external environment, organizations are in situations that have to use different trends, including the trend of entrepreneurial activities and the market in the community based on different dimensions affect it. Therefore, in the present study, the role of management and market orientation strategy and risk of listed companies on entrepreneurship and social development has been investigated, based on data from 147 companies during an 8-year period between 2012 and 2019. In order to test the research hypothesis, multivariate linear regression models were used using Eviews 8 software. The present study is in the group of descriptive-post-event research in terms of applied purpose and in terms of data collection method. The findings of the first hypotheses show that the market orientation of companies has a positive and significant relationship with the systematic risk of companies, while this relationship is obtained for negative and significant non-systematic risk. The results obtained in the second hypothesis show that there is a positive and significant relationship between entrepreneurial orientation with systematic risk, unsystematic risk and abnormal returns of companies listed on the Tehran Stock Exchange. There is no relationship between market orientation and abnormal returns of companies.