تبيين نقش واسطه‌اي هوش معنوي در رابطۀ بين فضيلت سازماني و بهزيستي روان‌شناختي در بين معلمان مقطع ابتدايي شهر اردبيل

سابقه و هدف: در قرن بيست‌ويك نگرش‌هاي جديدي نسبت به جنبه‌هاي اخلاقي معلمان در مدارس شده است و با توجه به نقشي كه فضيلت در پرورش احساسات و تعاملات سازنده دارد، اهميت روزافزون آن در بهبود بهزيستي روان‌شناختي آشكار شده است. ازاين‌رو، هدف پژوهش حاضر تبيين نقش واسطه‌اي هوش معنوي در رابطۀ بين فضيلت سازماني و بهزيستي روان‌شناختي در بين معلمان مقطع ابتدايي شهر اردبيل بود. روش كار: روش اين پژوهش توصيفيهمبستگي مبتني بر الگوي معادلات ساختاري است. جامعۀ آماري پژوهش تمامي معلمان دورۀ ابتدايي شهر اردبيل به تعداد 3850 نفر بود كه از اين تعداد 350 نفر نمونۀ آماري پژوهش در نظر گرفته شدند كه بر اساس فرمول كوكران و با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي چندمرحله‌اي انتخاب شدند. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسش‌نامه‌هاي استاندارد بهزيستي روان‌شناختي، فضيلت سازماني و هوش معنوي و براي تحليل يافته‌ها از روش الگوي معادلات ساختاري استفاده شد. در اين پژوهش همۀ موارد اخلاقي رعايت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعي گزارش نكرده‌اند. يافته‌ها: نتايج حاصل از ضريب همبستگي نشان داد كه بين متغيّرهاي فضيلت سازماني، هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي همبستگي معنادار در جهت مثبت وجود داشت. علاوه‌براين، فضيلت سازماني بر بهزيستي روان‌شناختي (27/0) و هوش معنوي (84/0) و هوش معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي (68/0) اثر مستقيم مثبت و معناداري داشت. علاوه‌براين، فضيلت سازماني از طريق هوش معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي (74/9) اثر غيرمستقيم مثبت و معناداري داشت. نتيجه‌گيري: بر اساس يافته‌هاي به‌دست‌آمده، هرچقدر هوش معنوي معلمان و فضيلت در سازمان بالاتر باشد به همان ميزان بهزيستي روان‌شناختي و رضايت از كار بيشتر مي‌شود. بنابراين فضيلت به‌عنوان يك متغيّر اخلاقي اسلامي در سازمان مي‌تواند بر هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي معلمان تأثير بگذارد.