جامعه مدني و توسعه حقوق بين الملل

گسترش رفتارهاي خلاف عرف و قواعد بين‌المللي از سوي دولت‌ها بعنوان نقش‌آفرينان اصلي حقوق بين الملل و سياست‌زدگي سازمان‌ملل‌متحد علي‌الخصوص شوراي‌امنيت و ساير سازمان‌هاي بين‌المللي، صلح جهاني را با مخاطره مواجه ساخته‌است، جنگ‌هاي پايان ناپذير و متمادي در خاورميانه، رقابت تسليحاتي بين قدرت‌هاي بزرگ جهاني، نسل‌كشي مسلمانان بوسني، روهينگيا و ايغورها در چين، جنايت‌هاي مكرر عليه بشريت در آفريقا، تخريب گسترده محيط زيست، رشد فزاينده خشونت عليه اقليّت‌هاي قومي و ديني، نقض فاحش و سيستماتيك حقوق بشر در بسياري از كشورهاي جهان، تحريم‌هاي يك‌جانبه و ... شاهدي بر ناكارآمدي حقوق بين‌الملل وستفاليايي است.امروزه جامعه مدني‌جهاني، ضرورت زيست بين‌المللي است. در اين جهان نوين، نياز به عبور از مفاهيم پذيرفته شده جهان وستفالي هستيم. يعني در سياست جهاني ديگر سامانه‌اي چون يك دولت محلي توان پاسخگويي به نيازهاي امروزين انسان‌ها را ندارد و نياز به بازنگري در حقوق بين‌الملل و پيشنهاد يك پيمان وستفالي نوين كه در آن بازيگران غيردولتي جامعه‌جهاني ، داراي قدرت‌هاي تقنينياجرايي شوند، يكي از كاربردي‌ترين راه‌چاره براي مقابله با بحران‌هاي بزرگي‌است . بنابراين؛ آيا جامعه مدني مي‌تواند با نقش آفريني در حقوق بينالملل، موجب برون رفت از وضعيت فعلي و تعديل و كنترل كجروي دولت‌ها از قواعد و قوانين حقوقبين‌الملل باشد؟