بررسي رابطه سبك زندگي و حمايت اجتماعي با هويت مادري زنان (مورد مطالعه: زنان شهر اصفهان)

Examination of the Relationship between Lifestyle and Social Support on Women's Maternal Identity (Case Study: Women in Isfahan)

بررسي تاريخ ايران نشان مي دهد موضوع مادري و اين‌كه تا چه اندازه مي‌تواند بر جايگاه اجتماعي زن و موقعيت او تأثيرگذار باشد چندان مطرح نبوده و تحقيقات عميق و روشمندي پيرامون آن صورت نگرفته است.هويت مادري موضوعي مغفول كه ابعاد آن ناشناخته است. وضعيت و چگونگي هويت مادري منوط به شناخت عناصر و شرايط هويت ساز است از اين رو پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين سبك زندگي و حمايت اجتماعي با هويت مادري در بين زنان شهر اصفهان انجام شده است. پژوهش حاضر، كمي و بصورت توصيفي-همبستگي از نوع پيمايشي انجام شده است. حجم نمونه برابر 667 نفر تعيين و با استفاده از نمونه گيري سهميه اي، سهم جمعيتي هر منطقه از شهر اصفهان مشخص و زنان متأهل در هر منطقه به صورت تصادفي انتخاب شدند. جهت جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته با اعتبار صوري و پايايي تاييد شده، استفاده شده است. يافته ها نشان مي دهد هويت مادري زنان در سطح متوسط به بالا(ميانگين 3/6 از 5) است. سبك زندگي اكثر زنان نيمه سنتي/مدرن است. نتايج مدل ساختاري حاكي از آن است كه سبك زندگي و حمايت اجتماعي مي تواند 34درصد تغييرات هويت مادري را پيش بيني كند. تحصيلات بطور غيرمستقيم با هويت مادري ارتباط داشته و متغير سن با هويت مادري رابطه معني داري ندارد. اگرچه هويت مادري در بين زنان امري انتخابي محسوب مي شود اما مي توان گفت عليرغم استقلال هويتي زنان، هنوز هويت ديگري، يعني فرزند بعنوان عنصري هويت ساز براي زنان محسوب مي شود.

Introduction: A study of the history of Iran shows that the issue of motherhood and the extent to which it can affect a woman's social status and status has not been much discussed and in-depth and methodical research has not been done. Maternal identity is a neglected issue whose dimensions are unknown. The status and manner of maternal identity depends on recognizing the elements and conditions of identity building. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between lifestyle and social support with maternal identity among women in Isfahan. Methods: The present study is a quantitative and descriptive-co relational survey. The sample size was 667 people and using quota sampling, the population share of each region of Isfahan was determined and married women in each region were randomly selected. A researcher-made questionnaire with confirmed face validity and reliability was used to collect information. Data analysis was performed by correlation and structural equation modeling. Findings: Findings show that women's maternal identity is at a moderate to high level (average 3.6 out of 5). The lifestyle of most women is semi-traditional / modern. The results of the structural model indicate that lifestyle and social support can predict 34% of changes in maternal identity. Education is indirectly related to maternal identity and the age variable has no significant relationship with maternal identity. Although maternal identity is a choice among women, it can be said that despite the independence of women's identity, it is still another identity, namely the child as an element of identity for women.