تجربه زيسته زنان سرپرست خانوار از خشونت پس از زلزله (مورد مطالعه زنان سرپرست خانوار ساكن در مناطق زلزله زده استان كرمانشاه)

Living Experience of Female-Headed Households from Post-Earthquake Violence (A Case Study of Female-Headed Households Living in Earthquake-Stricken Areas of Kermanshah Province)

زنان سرپرست‌خانوار از گروه‌هاي اجتماعي آسيب‌پذير و فراموش شده در حوادث طبيعي هستند كه به‌دليل مسائل فرهنگي و اجتماعي همواره مورد خشونت قرار مي‌گيرند. پژوهش حاضر با هدف بررسي تجربه زيسته زنان سرپرست خانوار از خشونت پس از زلزله استان كرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه كلية زنان آسيب‌ديده در زلزله بودند كه به‌صورت هدفمند با 15 نفر از آنها مصاحبه عميق فردي انجام گرفت. حجم نمونه با استفاده از نمونه گيري نظري و تا رسيدن به اشباع نظري تداوم يافت. داده‌ها با استراتژي پديدارشناسي تفسيري گردآوري و با روش ديكلمن و همكاران(1989) تجزيه‌وتحليل شدند. در نهايت، 474 كد باز و اوليه، 55 درون‌ماية فرعي و 4 درون‌ماية اصلي استخراج شد. طبق يافته‌ها تجربه خشونت زنان عبارت بودند از:« دسترسي ناعادلانه به منابع، داغ ننگ، فقدان امنيت و تخريب اجتماعات». نتايج اين مطالعه نشان مي‌دهد كه رفع خشونت‌ها عليه اين زنان منوط به حذف موانع فرهنگي ماقبل حوادث و توجه به قدرت تصميم‌گيري آنها در بطن خانواده و جامعه است.

Introduction: Female-headed households are vulnerable and neglected social groups in natural disasters who always subjected to violence due to cultural and social issues. The aim of this study was to investigate the lived experience of female-headed households from post-earthquake violence in Kermanshah province. Methods: The study population was all women affected by the earthquake and 15 of them were purposefully interview in person. The sample size was continue using theoretical sampling until theoretical saturation. Data collected by interpretive phenomenological strategy and analyzed by Dickelman.et al (1989). Results: 474 open source code, 55 sub-themes and 4main themes extracted. Findings of violence against women founded to include "unfair access to resources, stigma, lack of security, and the destruction of communities." The results of this study show that the elimination of violence against these women depends on the removal of cultural barriers before the events and attention to their decision-making power in the heart of the family and society.