عنوان مقاله :
اصول مديريت فرهنگي «با تكيه بر سيره ي مديريتي يوسف (ع)» از منظر آيات قرآن كريم
پديد آورندگان :
موسوي، زهرا السادات دانشگاه علوم و معارف قرآن كريم(قم) , ميرآفتاب، علي دانشگاه علوم و معارف قرآن كريم(قم)
كليدواژه :
اصول , مديريت , مديريت فرهنگي , حضرت يوسف (ع)
چكيده فارسي :
دنياي امروز در حال پيشرفت است و نقش مديريت در زندگي بشر بسيار مهم است، اگر جامعه به درستي مديريت شود مي توان از تمامي ظرفيت ها و امكانات موجود در آن جامعه، براي دست يابي به اهداف مورد نظر بهره برد. مديريت انسان و رهبري جامعه انساني، مهمترين و در عين حال پيچيده ترين فرآيند فعاليت اجتماعي انسان است و شناخت اسلوب رفتاري و عملي پيامبران الهي، مي تواند كارگشاي مردم در انتخاب صحيح كارگزاران خود و راهگشاي مديران اجرايي در حكومت ها و مسئوليت ها باشد. برقراري حكومت الهي و مديريت صحيح جوامع، از اهداف مهم پيامبران الهي بوده است ؛ آنان در اين مسيرتلاش هاي بسياري مبذول داشتند و هرگاه زمينه و موقعيت را براي چنين عمل ارزشمند و حياتي مناسب مي ديدند، در انجام آن ترديدي به خود راه نمي دادند. در قرآن كريم شيوه ي حكومت داري و مديريت برخي از پيامبران الهي شرح داده شده است، پيامبراني كه در شرايط زماني، حكومت هاي خاصي داشتند و به شكل كامل و درست و با توجه به مناسبات فرهنگي و اجتماعي عصر خود، جامعه را به بهترين شكل مديريت نمودند و در خصوص بحث مديريت فرهنگي مي توان از همين مديريت مبتني بر تعاليم اسلام و قرآن بهره گفت. يكي از پيامبراني كه مي توان از شيوه مديريتش بهره برد حضرت يوسف (ع) است ؛ چراكه در يك برهه از زمان، وزارت سرزمين مصر و مديريت آن بخشي از رسالت او بوده است؛ عملكرد اين پيامبر الهي مي تواند الگويي موفق براي يك كارگزار حكومتي و يا يك مدير در اجتماع باشد. هدف از نگارش چنين مقاله اي، بررسي شيوه ي مديريتي حضرت يوسف (ع) در قرآن كريم و تبيين اصول نهفته در قرآن كريم در رابطه با مديريت فرهنگي است كه در واقع بهره وري از قرآن در جهت وصول به دانش قرآن بنيان را دنبال مي كند . از جمله اصولي كه از سيره ي حضرت يوسف (ع) زمينه مديريت فرهنگي ،در اين مقاله به آن اشاره و تبيين شده است مي توان به اصل هاي « مسئوليت پذيري» ، « تعهد و تخصص در انجام كار»، «خلاقيت»،«تغافل»،« قانون مداري» و اصل «بخشش وگذشت» اشاره نمود.
عنوان نشريه :
پژوهش و مطالعات علوم اسلامي