طراحي الگوي سنجش دارايي دانش ملي با رويكرد انسجام‏بخشي به مديريت دانش در راستاي سياست‏هاي علم و فناوري كشور

اقتصادهاي دانش‏بنيان امروزي، بيش از هر زمان در گذشته، نيازمند مديريت و ارزش‌گذاري منسجم  دانش خود به‌عنوان دارايي مولد ارزش و مزيت رقابتي هستند. اين مهم در خط‌مشي و سياست‌هاي علمي و فناوري كشور نيز به‌خوبي منعكس شده و ضرورت وجود الگويي منسجم به‌منظور سنجش اين دارايي‌هاي دانش كشور محسوس است. برپايۀ اين نياز، پژوهش حاضر با هدف طراحي الگو براي سنجش دارايي دانش ملي و با رويكرد انسجام‏بخشي به مديريت دانش، در راستاي سياست‏هاي علم و فناوري كشور انجام شده است. اين پژوهش از نوع اكتشافي است و به‌صورت كيفي انجام شده است به‌منظور انجام اين تحقيق، ابهامات و تناقضات موجود در پيشينۀ موضوع درخصوص تعريف مفهوم دارايي دانش و روش‏ها و رويكردهاي اندازه‏گيري آن شناسايي شد و براساس آن، مصاحبه‏اي نيمه‏ساختاريافته طراحي گرديد و با هفده خبره در كشور مصاحبه انجام شد. گفتني است كه اين خبرگان داراي آثار علمي مهمي در زمينۀ موضوع تحقيق، سوابق اجرايي يا پژوهشي در طرح‏هاي دانشگاهي و سوابق تدريس و هدايت پروژه‌هاي تحقيقاتي بوده‏اند.. داده‏هاي كيفي حاصل از مصاحبه‏ها به روش تحليل تم تجزيه و تحليل شد. حاصل اين تحقيق مدلي براي سنجش دارايي دانش ملي شامل چهار بُعد محيط، زيرساخت، برونداد و سرمايۀ انساني است. الگوي ارائه‌شده در پژوهش حاضر امكان سنجش دارايي دانش برحسب ارزش نقدي را در بخش عمومي و خصوصي داراست و ابزاري را براي سنجش دارايي دانش ملي ارائه مي‌دهد.