پيش‌ بيني بهزيستي اجتماعي بر اساس سبك‌زندگي سلامت‌ محور و باورهاي غيرمنطقي در زنان مبتلا به اختلال پانيك

Predicting social well-being based on health-oriented lifestyle and irrational beliefs in women with panic disorder

مقدمه و هدف: اختلال پانيك يكي از اختلال‌هاي اضطرابي ناشي از حملات مكرر و ناگهاني ترس و اضطراب است و مبتلايان به آن دچار افت سلامت و بهزيستي مي‌شوند. بنابراين، هدف پژوهش حاضر پيش‌بيني بهزيستي اجتماعي بر اساس سبك‌زندگي سلامت‌محور و باورهاي غيرمنطقي در زنان مبتلا به اختلال پانيك بود. روش كار: اين پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به اختلال پانيك مراجعه‌كننده به مراكز مشاوره شهر اهواز در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 150 نفر بودند كه پس از بررسي ملاك‌هاي ورود به مطالعه با روش نمونه‌گيري هدفمند انتخاب شدند. داده‌ها با پرسشنامه بهزيستي اجتماعي كي‌يز، پروفايل سبك‌زندگي سلامت‌محور والكر و همكاران و پرسشنامه باورهاي غيرمنطقي جونز جمع‌آوري و با روش‌هاي ضرايب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندگانه در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 تحليل شدند. يافته‌ها: يافته‌ها نشان داد كه سبك‌زندگي سلامت‌محور و هر شش بعد آن با بهزيستي اجتماعي در زنان مبتلا به اختلال پانيك رابطه مثبت و معنادار و باورهاي غيرمنطقي و هر ده بعد آن با بهزيستي اجتماعي آنان رابطه منفي و معنادار داشتند (0/05P<). همچنين، سبك‌زندگي سلامت‌محور و باورهاي غيرمنطقي، ابعاد سبك‌زندگي سلامت‌محور و ابعاد باورهاي غيرمنطقي به‌ترتيب توانستند 54 درصد، 46 درصد و 59 درصد از تغييرات بهزيستي اجتماعي در زنان مبتلا به اختلال پانيك را پيش‌بيني كنند (0/001P<). نتيجه‌گيري: نتايج نشان‌دهنده نقش موثر سبك‌زندگي سلامت‌محور و باورهاي غيرمنطقي در پيش‌بيني بهزيستي اجتماعي زنان مبتلا به اختلال پانيك بود. بنابراين، براي بهبود بهزيستي اجتماعي مبتلايان به اختلال پانيك مي‌توان ميزان سبك‌زندگي سلامت‌محور را آنها افزايش و ميزان باورهاي غيرمنطقي آنان را كاهش داد.

Background and Aim: Panic disorder is one of the anxiety disorders caused by frequent and sudden attacks of fear and anxiety, and its sufferers experience a decline in health and well-being. Therefore, the aim of the present study was to predict social well-being based on health-oriented lifestyle and irrational beliefs in women with panic disorder. Methods: This descriptive research was correlation type. The research population was women suffering from panic disorder who referred to counseling centers in Ahvaz city in 1400. The sample of the study was 150 people who were selected by purposive sampling method after checking the inclusion criteria. Data were collected with Keyes social well-being questionnaire, Walker et al.'s health-oriented lifestyle profile, and Jones' irrational beliefs questionnaire and were analyzed with Pearson correlation coefficients and multiple regression methods in SPSS version 24 software. Results: The findings showed that health-oriented lifestyle and all its six dimensions had a positive and significant relationship with social well-being in women with panic disorder, and irrational beliefs and all ten dimensions had a negative and significant relationship with their social well-being (P<0.05). Also, health-oriented lifestyle and irrational beliefs, dimensions of health-oriented lifestyle and dimensions of irrational beliefs were able to predict 54%, 46% and 59% of social well-being changes in women with panic disorder, respectively (P<0.001). Conclusion: The results showed the effective role of health-oriented lifestyle and irrational beliefs in predicting the social well-being of women with panic disorder. Therefore, to improve the social well-being of panic disorder sufferers, it is possible to increase their health-oriented lifestyle and reduce their irrational beliefs.