پديد آورندگان :
لطفي زنگنه درويش، مصدق دانشگاه آزاد اسلامي واحد شوشتر - گروه مديريت دولتي، شوشتر، ايران , اميرنژاد، قنبر دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب - گروه مديريت، تهران، ايران , مكوندي، فواد دانشگاه آزاد اسلامي واحد شوشتر - گروه مديريت دولتي، شوشتر، ايران
چكيده فارسي :
زمينه: در نظامهاي اجتماعي، اعتقادها، باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري مشتركي وجود دارد كه در مجموع، فرهنگ جامعه را تشكيل ميدهند. هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه ابعاد پوياي فرهنگ سازماني مبتني بر اخلاق با اينرسي سازماني بود.
روش: تحقيق حاضر از نوع توسعه اي و با روش آميخته مي باشد. در بخش كيفي كه با روش دلفي انجام شد جامعه آماري خبرگان، صاحبنظران علمي در حوزه قلمرو موضوعي تحقيق و نيزكارشناسان و مديران در سازمان تامين اجتماعي بودند كه با نمونه گيري هدفمند 25 خبره به عنوان نمونه انتخاب شدند. مولفه هاي فرهنگ سازماني از ادبيات پژوهش، تحقيقات و مدلهاي پيشين استخراج شد و پرسشنامه اي با مقياس ليكرت طراحي گرديد. در نهايت داده ها با تحليل عاملي تاييدي تحليل شد. در بخش كمي جامعه آماري پژوهش را كليه كاركنان و مديران تامين اجتماعي ايران تشكيل دادند. از جامعه مورد نظر تعداد 379 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند كه گزينش آنها با استفاده از روش نمونه گيري خوشهاي صورت گرفت. ابزار پرسشنامه پژوهشگر ساخته بخش اول براي فرهنگ سازماني و پرسشنامه ها براي اينرسي سازماني بود. در نهايت داده ها با مدل معادلات ساختاري تحليل شد.
يافته ها: براساس نتايج حاصل از طرح دلفي 14 بعد و 42 مولفه شناسايي شد. همچنين در بررسي رابطه بين مولفه فرهنگ سازماني مبتني بر اخلاق و اينرسي سازماني مشخص شد بين اين دو مولفه رابطه معنادار و معكوس وجوددارد. نتايج به دست آمده نشان داد الگوي تحقيق از برازش مناسب برخوردار است.
نتيجه گيري: فرهنگ سازماني يكي از مهمترين مولفه هاي موثر بر پويايي سازمان است . اگر سازمان برخوردار از يك فرهنگ سازماني متعالي و مبتني بر اخلاق باشد و مولفه هاي اخلاقي در بطن آن مورد توجه قرار گيرد بي شك در برابر تغيير و تحولات محيطي رويكردهاي انعطافپذير و سازگارانه اتخاذ خواهدكرد.
چكيده لاتين :
Background: In societies and social systems, there are common beliefs, beliefs, values and patterns of behavior that together form the culture of that society. The aim of this study was to investigate the relationship between the dynamic dimensions of ethics-based organizational culture and organizational inertia.
Method: The present study was a developmental study with a mixed method. In the qualitative part, which was done by Delphi method, the statistical population was experts, scientific and academic experts in the field of research subject matter, as well as experts and managers in the Social Security Organization, who were selected as a sample by purposeful sampling of 25 experts. Dimensions and components of organizational culture were extracted from research literature, research and previous models and a questionnaire with Likert scale was designed. Finally, the data were analyzed by confirmatory factor analysis. In a small part, the statistical population of the study consisted of all employees and managers of the Social Security Organization of Iran. 379 people were selected from the target population as a sample, which was selected using cluster sampling. The instrument of the researcher-made questionnaire was the first part for organizational culture and Hogg questionnaire for organizational inertia. Finally, the data were analyzed by structural equation modeling.
Results: Based on the results of Delphi design, 14 dimensions and 42 components were identified. Also, in examining the relationship between the components of organizational culture based on ethics and organizational inertia, it was found that there is a significant and inverse relationship between these two components. The results showed that the research model has a good fit.
Conclusion: Organizational culture is one of the most important components affecting the dynamics of the organization. If the organization has a transcendent and ethical organizational culture and ethical components are considered in its heart, it will undoubtedly adopt flexible and adaptive approaches to environmental changes.
