عنوان مقاله :
كهن الگوي اشخاص در ساقينامة ظهوري وسعادتنامة استرآبادي بر اساس نظرية يونگ
عنوان به زبان ديگر :
Eight Archetypal Persian in SaghiNameh of Zohouri and Sa’adatNameh Astarabadi based on Jung's theory
پديد آورندگان :
نوروزعلي، زينب دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي، تهران، ايران , خيالي خطيبي، احمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي، تهران، ايران , حلبي، علي اصغر دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي، تهران، ايران
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , خودآگاه و ناخودآگاه , انگارههاي كهن الگويي , اشخاص كهن الگويي
چكيده فارسي :
نقد كهنالگويي از رويكردهاي جديد نقد ادبي است كه بر اساس آراي روانشناس معروف سوئيسي كارل گوستاو يونگ بنا شده است. در اين نوع نقد به مطالعه و بررسي كهنالگوهاي اثر پرداخته و نشان ميدهند كه چگونه ذهن شاعر و نويسنده، اين آركيتايپها را كه محصول تجربههاي مكرر بشر است و در ناخوداگاه جمعي او به وديعه گذاشته شده جذب و آنها را به شيوهاي سمبليك و تمثيلي به نمايش گذاشته است. اين مقاله تلاش ميكند با محور قراردادن انگارة شخصيت به جستوجوي بعضي از انواع آن در سعادتنامه و ساقينامه پرداخته و نشان دهد كه چگونه شاعران توانايي چون استرآبادي و ظهوري توانستهاند در بيان و انديشة والاي خود از اين كهنالگو بهره گرفتهاند و از اين منظر به تفسير ابيات آنها پرداخته و به اين سوال پاسخ دهد كه آيا شناختي نسبت به انگارة اشخاص داشتهاند يا سهوا در آثارشان استفاده شده و بسامد هر يك از انگارهها در ساقينامه و سعادتنامه چگونه است. بهنظر ميرسد با وجود عدم شناخت دانش كهنالگويي به معناي نوين، ظهوري و استرآبادي شناخت عميق و دقيقي از انگارههاي كهنالگويي داشته و آنها را با استفاده از عنصر خيال در آثار خود بهطور ويژهاي بهكار بردهاند. همچنين در اين دو اثر انگارههاي اشخاص مذهبي ـ ملي بر ساير انواع برتري داشته و انگارة جوينده فقط مختص شاعر است كه جستجو كرده و در نهايت به عرفان رسيده است. نتيجة پژوهش حاضر به روش كتابخانهاي به شيوة تحليلي ـ توصيفي انجام شده است.
چكيده لاتين :
Archetypal ideas include person, situation, and symbols. The idea of personality is very common in Astarabadi's Sa’adat Nameh and Zohouri’s Saghi Nameh. However, due to the unknown nature of these two works, not enough research has been done on them and many of their valuable angles have been hidden.Therefore, by examining this component in the above works, we intend to help interpret their verses and answer the questions that cognitive emergence and astronomy are related to the ideas of archetypes and what is the frequency of each idea in SaghiNameh and Sa’adatnameh. It seems that despite not knowing the knowledge of archeology in the modern sense, Zohouri and Astrabadi had a deep and accurate knowledge of the ideas of archaism. and they have used them in a special way by using the element of imagination in their works. Also in these two works, the ideas of religious and national figures were superior to other types and the idea of the seeker is only for the poet who has searched and finally reached mysticism.This research is presented in descriptive-analytical method As a result.
عنوان نشريه :
مطالعات نقد ادبي