عنوان مقاله :
بررسي نسبت مولوي با عشق در ديوان شمس تبريزي بر اساس پيوندهاي عاطفي چهارگان
عنوان به زبان ديگر :
No title
پديد آورندگان :
رضايي، مهدي دانشگاه سلمان فارسي كازرون - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي، كازرون، ايران , گراشي، مهدي دانشگاه سلمان فارسي كازرون - دانشكده ادبيات و علوم انساني، كازرون، ايران
كليدواژه :
عشق , عاطفه , تخيل , مولوي , ديوان شمس تبريزي
چكيده فارسي :
يكي از مهمترين واژگان، مفاهيم و اركان علم عرفان، عشق است. اين پديده در نزد عرفا و روانشناسان بهعنوان عامل رفتار و معرفت محسوب ميشود. چنين اعتباري باعث برقراري پيوندهاي عاطفي متنوع و شگفتانگيزي بين شاعران و عارفان با پديدۀ عشق و با ساير پديدهها شده است. از آنجا كه بسامد واژۀ عشق در آثار مولوي بيش از ساير عرفاي شاعر است، بدين خاطر از سوي قاطبۀ ادبا و مولويپژوهان مبناي انديشه، تخيل و رفتار او همين پيوند عاطفي شديد و عميق او با عشق پنداشته و فرض ميشود. حال اين پژوهش درصدد برآمد كه بر اساس الگوي پيوندهاي عاطفي بين شاعر و شيء فتوحي، به تحليل اين پنداشت و فرض در آينۀ ديوان شمس تبريزي بپردازد و بررسي كند كه در واقع آيا مبناي رفتارهاي مولوي همين پيوند عاطفي او با عشق است يا پيوندي از جنس ديگر است؟ سرانجام يافتهها و دادههاي پژوهش حاكي از اين شد كه اولاً الگوي فتوحي در اثبات وجود يا عدم پيوند عاطفي بين شاعران و اشيا (پديدهها) و تبيين انواع آن كاربرد مفيدي دارد؛ ثانياً اثبات شد كه آن چهار پيوند اصلي الگوي فتوحي بين مولوي و عشق وجود دارد و حتي پيوندهاي فرعي ديگري نيز بين اين دو، غير از پيوندهاي الگوي فتوحي برقرار شده است؛ اما از بين اين پيوندها، بيشترين پيوندي كه بين مولوي و پديده عشق برقرار شده، پيوند «وصف شيء» است و از چشمانداز الگوي پژوهش، پيوند وصف شيء ضعيفترين، نازلترين و پايينترين سطح پيوند بين شاعر و يك شيء است و اين پيوند، اساساً عاطفي نيست؛ پس پيوند بين مولوي و عشق، عاطفي نيست
چكيده لاتين :
No abstract
عنوان نشريه :
مطالعات عرفاني