بررسي ابعاد سلامت روان و هوش هيجاني دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي قزوين و ارتباط آن با مشخصات دموگرافيك

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسي ابعاد سلامت روان و هوش هيجاني دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي قزوين و ارتباط آن با مشخصات دموگرافيك مي باشد.روش كار: اين پژوهش از طريق روش اپيدميولوژيك تحليلي مقطعي در سال 1400 انجام شده كه جامعه آماري آن شامل كليه دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي قزوين مي باشد. به منظور جمع آوري داده‌ها، پرسشنامه مشخصات دموگرافيك، پرسشنامه كوتاه هوش هيجاني و پرسشنامه سلامت عمومي گلدبرگ فرم 28 سوالي (GHQ28)استفاده شده است. در اين مطالعه از روش‌هاي تحليل رگرسيون خطي و نيز آزمون تحليل واريانس (ANOVA) و به منظور تحليل داده‌هاي آماري از نرم افزار آماري R نسخه 4.1.3 بهره برده شده است.يافته‌ها: در بين مولفه‌هاي مشخصات دموگرافيك، متغير مذهب، رشته تحصيلي و طلاق والدين بيشترين اثر را بر روي سلامت عمومي دارند. به اين صورت كه به طور متوسط در بين خانواده‌هايي كه والدين طلاق گرفته‌اند، افراد به ميزان 2.37 واحد كمتر از سلامت عمومي برخوردار هستند. همچنين در بين افرادي كه تعداد نيم‌سال بيشتري را در دانشگاه گذرانده‌اند به ميزان 0.49 واحد بيشتر از سلامت عمومي بهره‌مند مي‌باشند. براساس نتايج بدست امده از تحليل واريانس و نيز رگرسيون خطي تك متغيره، متغير طلاق والدين معني دار بوده و به ميزان 3.1 درصد از تغييرات عملكرد اجتماعي را تبيين مي‌كند. (Pvalue 0.05). در تحليل رگرسيون خطي بين سلامت عمومي گلدبرگ و نوع رشته تحصيلي، دانشجويان رشته مديريت به طور متوسط به ميزان 2.77 واحد بيشتر نمره ي سلامت عمومي گلدبرگ را كسب نموده‌ اند. نتيجه‌گيري: بر اساس نتايج بدست آمده از تحليل واريانس تك متغيره، متغير اختلال عملكرد اجتماعي با متغير طلاق والدين رابطه معني دار دارد. به ‌اين ‌ترتيب دانشجوياني كه والدين آنها از يكديگر طلاق گرفته‌اند از سلامت عمومي پايين‌تري برخوردارند. همچنين، مولفه طلاق و ترم تحصيلي دانشجويان، بيشترين اثر را بر روي هوش هيجاني و سلامت روان آنها دارند.