شماره ركورد :
1304432
عنوان مقاله :
نقش كهن الگوها در شكل گيري روابط اجتماعي بر اساس رويكرد يونگ
عنوان به زبان ديگر :
The Role of Archetypes in the Formation of Social Relations Based on Jung's Approach >
پديد آورندگان :
بخشي، مهديه دانشگاه آزاداسلامي واحدتهران شرق، تهران، ايران , تربتي، سروناز دانشگاه آزاداسلامي واحدتهران شرق - گروه علوم ارتباطات اجتماعي، تهران، ايران , جعفري، علي دانشگاه آزاداسلامي واحد اردبيل- گروه علوم ارتباطات، اردبيل، ايران , دادگران، محمد دانشگاه آزاداسلامي واحد تهران مركزي - گروه علوم ارتباطات اجتماعي، تهران، ايران , صبوري خسروشاهي، حبيب دانشگاه آزاداسلامي واحدتهران شرق - گروه علوم اجتماعي، تهران، ايران
تعداد صفحه :
14
از صفحه :
81
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
94
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
روابط اجتماعي , رمان سيال ذهن , كهن الگو , يونگ
چكيده فارسي :
مقاله حاضر در تلاش است كه با تحليل مقايسه اي دو رمان سيال ذهن ايراني «اين سگ مي خواهد ركسانا را بخورد» و «احتمالا گم شده ام» به عنوان بازنمايي از تجربه اجتماعي، به تبيين اين مساله بپردازد كه كهن الگوهاي يونگ چه نقشي در شكل گيري روابط اجتماعي دارد؟ بر اين اساس، با كاربست نظريات يونگ و بهره از روش نقد روانكاوانه، كهن الگوهاي آنيما،آنيموس و سايه در راوي رمان ها تحليل شده است. نگارنده پس از خوانش رمان هاي مورد مطالعه مشاهده نمود كه راوي هر دو رمان به دنبال مواجهه با كهن الگوهاي خود هستند كه به صورت ارثي در همه افراد وجود دارند كه بتوانند با رجوع به گذشته و آگاهي به ناخودآگاه جمعي خويش با منطقه ناشناخته شخصيت خويش كه براي ديگران و خودشان پنهان و ناشناخته است، مواجهه مي شوند و در اين مسير ارتباط با خود و ارتباط شان با ديگران را بهبود بخشند. در رمان «احتمالا گم شده ام» راوي از شناخت خود است كه مي خواهد آشتي دوباره بين سايه و آنيموس خود برقرار كند و اينگونه از گم شدگي در گذشته رهايي بايد و به تعادل در زندگي حال برسد. اما در رمان « «اين سگ مي خواهد ركسانا را بخورد» و از دريچه پذيرش كهن الگوهاي يونگ است كه ناخودآگاه فردي و در نهايت الگوي روابط اجتماعي، در زندگي اجتماعي رواي رمان متجلي مي شود. اما راوي رمان «احتمالا گم شده ام»، خود را در رفت و برگشت ميان آنيموس و سايه پيدا مي كند و الگوي روابط اجتماعي را در اين رابطه فهم مي كند.
چكيده لاتين :
The present article attempts to explain the role of Jung archetypes in the formation of a comparative analysis of the two fluid Iranian novels "This Dog Wants to Eat Roxana" and "Probably Lost" as a representation of social experience. After reading the studied novels, the author observed that the narrators of both novels seek to confront their archetypes. Which are inherited in all individuals so that they can face the unknown area of their personality that is hidden and unknown to others and themselves by referring to the past and being aware of their collective subconscious, in this way communicating with themselves and their relationship with Improve others. But the way of dealing with archetypes was different in these narrators. In the novel, I am probably lost, the narrator of his knowledge wants to reconcile his shadow with his animosity. and this is how to get rid of the loss in the past and reach balance in the present life. But in the novel, this dog wants to eat Roxana and it is through the window of acceptance of Jung's archetypes that the individual subconscious, and ultimately the model of social relations, manifests itself in the social life of the novel. It is the narrator who reaches the stage of individuality by rejecting these shadows; An individual who leaves him alone but the narrator of the novel "Probably Lost" finds himself in the back and forth between animosity and shadow and understands the pattern of social relations in this regard.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
مطالعات رسانه اي
فايل PDF :
8734691
لينک به اين مدرک :
بازگشت