عنوان مقاله :
مقايسه اثربخشي زوجدرمانگري روانبنه محور و رويكرد شناختي مككي بر مهارگري عواطف و سبكهاي حل تعارض در زوجين متعارض
پديد آورندگان :
فدائي مقدم ، مليحه دانشگاه آزاد اسلامي واحد نايين - گروه روانشناسي , خوش اخلاق ، حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد نايين - گروه روانشناسي , رضائي جمالويي ، حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد - گروه روانشناسي
كليدواژه :
زوجدرمانگري شناختي مك كي , روانبنه درماني , مهارگري عواطف , سبكهاي حل تعارض , تعارض زناشويي
چكيده فارسي :
زمينه: آمارهاي موجود نشان ميدهند كه زوجدرمانگري شناختي و روانبنه درمانگري بر مهارگري عواطف و سبكهاي حل تعارض در زوجين داراي تعارض زناشويي تأثير داشتهاند. وجود پژوهش هاي متعدد انجام شده در خصوص اثربخشي زوجدرمانگري شناختي مككي و روانبنه درمانگري بر كاهش تعارضات زناشويي، تفاوت هاي فوق منجر شد تا پژوهش حاضر به مقايسه اثربخشي اين دو رويكرد درماني بپردازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقايسه اثربخشي زوجدرمانگري شناختي مككي و روانبنه درمانگري بر مهارگري عواطف و سبكهاي حل تعارض در زوجين داراي تعارض زناشويي شهر قم، انجام شد. روش: طرح اين پژوهش شبه آزمايشي و از نوع پيشآزمون پسآزمون پيگيري با گروه گواه مي باشد. جامعه آماري در اين پژوهش، كليه زوجين داراي تعارض زناشويي بودند كه جهت حل مشكلاتشان به كلينك روانشناختي قم در سال 1399 بود كه با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي ساده تعداد 45 نفر از اين زنان در سه گروه طرحواره درماني (15 نفر)، درمان پذيرش و تعهد (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جايابي شدند. گروههاي آزمايش روانبنه درمانگري يانگ (10 جلسه 90 دقيقهاي)، رويكرد شناختي مككي (10 جلسه 90 دقيقه اي) قرار گرفتند. گروه گواه در طي اين مدت هيچگونه مداخله اي از روانبنه درمانگري و رويكرد شناختي مككي دريافت نكرد و در ليست انتظار باقي ماند. به منظور گردآوري دادهها از پرسشنامههاي مقياس مهارگري عواطف (ACS) توسط ويليامز (1997)، كمپل و آهرانز (1997) و سبكهاي حل تعارض رحيم (1983) استفاده شد. تجزيه و تحليل اطلاعات بهدستآمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصيفي و استنباطي (تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر و آزمون تعقيبي بن فروني) انجام پذيرفت. يافته ها: نتايج حاكي از آن بود كه زوجدرمانگري شناختي مككي و روانبنه درمانگري بر بهبود مهارگري عواطف و سبكهاي حل تعارض در زوجين داراي تعارض زناشويي شهر قم مؤثر بوده و باعث كاهش تعارضات شده است. اثر كلي معنادار شد و در ادامه نتايج جزيي تر و آزمون تعقيبي نشان داد كه بين گروه هاي آزمايش تفاوتي وجود ندارد و تفاوت هاي هر كدام از گروه هاي آزمايش با گروه كنترل بوده كه معناداري F كلي را باعث شده است. اثربخشي اين دو درمان در اين سطح معني دار بوده و در ادامه با بررسي دقيق تر داده ها بر اساس آزمون تعقيبي بن فروني، مشخص شد كه معني داري بين گروه هاي آزمايش با گروه كنترل وجود داشته ولي بين دو گروه آزمايش تفاوت ها معني دار نبوده است. اثراصلي مرحله (0/000 p و 473/90 =F) اثر متقابل گروه با مرحله (001/ P و 130/84= F) معني دار شد. اثر متقابل متغير با گروه و با مرحله (0/001 P و 10/82 =F) و بين گروه ها (008/ P و 5/91 =F) معني دار شد. (در پسآزمون و پيگيري). نتيجهگيري: توجه به زوجدرمانگري روانبنه محور و رويكرد شناختي مككي براي بهبود مهارگري عواطف و سبكهاي حل تعارض در زوجين از اهميت ويژهاي برخوردار است و بين اثربخشي اين دو رويكرد تفاوتي مشاهده نشد و با توجه به يافته هاي پژوهش و اثربخشي يكسان هر دو رويكرد، استفاده از هر دو درمان به كلينيك هاي مشاوره، متخصصين حوزه هاي خانواده و زوج درمانگرها، به منظور كمك به زوجين براي حل تعارضات و جهت پيشگيري از طلاق هاي تكانشي پيشنهاد مي شود.
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي