كشف راهبردهاي رواني - اجتماعي مؤثر بر عزت نفس زنان مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس: يك مطالعه كيفي

زمينه: مطالعات نشان داده است، تغييرات ناشي از بيماري‌هاي مزمن مانند مولتيپل اسكلروزيس (MS) نه تنها مي‌تواند سلامت رواني و حرمت خود اين بيماران را تحت تأثير قرار ‌دهد، بلكه تصور مثبت از خود و حرمت خود بالا، بهترين پيش بيني كننده براي تطابق فرد مبتلا با بيماري MS است. با وجود مطالعات انجام شده بر روي عزت نفس بيماران ميتلا به MS، اما در زمينه كشف راهبردهاي مؤثر بر حرمت خود آنان مطالعات اندكي صورت گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف كشف راهبردهاي رواني اجتماعي مؤثر بر كاهش يا افزايش عزت نفس زنان مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس انجام شد. روش: اين پژوهش با رويكرد كيفي و روش تحليل عرفي / قراردادي در سال‌هاي 1399 و 1400 در شهر تهران انجام شد. جامعه‌ يا ميدان مورد مطالعۀ اين پژوهش، شامل تمامي زنان در دسترس مبتلا به بيماري MS شهر تهران (با تأييد عضويت در انجمن ام اس ايران) در سال 1399 و نيمۀ اول سال 1400 بود. نمونه‌ پژوهش با انتخاب 11 زن مبتلا به MS با بهره‌گيري از نمونه‌گيري گلوله برفي به حد اشباع رسيد. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و مصاحبۀ نيمه ساختاريافته استفاده شد. يافته ها: تحليل تجارب مشاركت‌كنندگان، منجر به شناسايي 3 مقولۀ اصلي تجربه‌اي ديگر، پروردن خود و مهار بالنده براي شركت كنندگان با عزت نفس بالا و 1 مقولۀ اصلي تحت عنوان وازدگي براي شركت كنندگان با عزت نفس پايين شد. نتيجه‌گيري: نتايج مطالعه حاضر نشان داد زنان مبتلا به MS مي‌توانند با انگاره پيش بردن تجربه ديگري از زندگي، استفاده از منابع باقي مانده خود و پذيرش و كنار آمدن با بيماري، عزت نفس خود را ترميم كرده و در جهت انطباق بيشتر با بيماري حركت كنند. همچنين يافته‌ها حاكي از آن بود كه يأس جسماني، تمركز بيش از حد بر گذشته و منفعل بودن در مقابل بيماري، مي‌تواند تخريب كننده حرمت خود بيمار باشد و در نهايت روند پذيرش بيماري و بهبودي را با چالش مواجه كند.