عنوان مقاله :
بررسي آزمايشگاهي حساسيت دارويي جدايههاي تريكوموناس واژيناليس به مترونيدازول در شهر بوشهر
پديد آورندگان :
طاهرزاده ، مرضيه دانشگاه علوم پزشكي بوشهر - دانشكده پزشكي - گروه ميكروب و انگلشناسي , عباسيان ، رضا دانشگاه علوم پزشكي بوشهر - دانشكده پزشكي - گروه ميكروب و انگلشناسي , طاهرخاني ، رضا دانشگاه علوم پزشكي بوشهر - دانشكده پزشكي - گروه ويروسشناسي , فولادوند ، مرادعلي دانشگاه علوم پزشكي بوشهر - دانشكده پزشكي - گروه ميكروب و انگلشناسي
كليدواژه :
تريكوموناس واژيناليس , حساسيت دارويي , شرايط آزمايشگاهي , مترونيدازول
چكيده فارسي :
زمينه: تريكومونيازيس شايعترين بيماري مقاربتي غيرويروسي است كه توسط تك ياختۀ تريكوموناس واژيناليس ايجاد ميشود. مترونيدازول (مشتق 5- نيتروايميدازول) داروي اصلي منتخب ضد تريكومونايي براي درمان تريكومونيازيس است. از سال 1962 مواردي از شكست درمان با مترونيدازول گزارش شده است و بهعنوان يك مسئله بهداشت عمومي بسيار مشكلساز ظاهر شده است. اين مطالعه با هدف تعيين حساسيت فعلي جدايههاي تريكوموناس واژيناليس به مترونيدازول در شهر بوشهر انجام شد. مواد و روشها: اين مطالعه بر روي 20 جدايه T. vaginalis جمعآوري شده از مراكز خدمات جامع سلامت و بيمارستانهاي شهر بوشهر انجام شد. پس از كشت انگلها، تست حساسيت با استفاده از رقتهاي متوالي دو برابري مترونيدازول (2 تا 64 ميكروگرم در ميليليتر) انجام شد. حداقل غلظت مهاري (MIC) و حداقل غلظت كشنده (MLC) تريكوموناسها پس از 24 و 48 ساعت انكوباسيون در 36 درجه سانتيگراد تعيين شد. سنجش حساسيت دارويي تمامي جدايهها دو بار در سه تكرار در شرايط هوازي و بيهوازي انجام شد. يافتهها: صد درصد جدايههاي تريكوموناس (20.20) به مترونيدازول حساس بودند. مقاومت به مترونيدازول بهعنوان MIC هوازي ≥50 ميكروگرم در ميليليتر تعريف شده كه در هيچكدام از ايزولهها شناسايي نشد. ميانگين MICها و MLCهاي هوازي و MICهاي بيهوازي انگلها بهترتيب 3.8، 3.2 و 2.1 ميكروگرم در ميليليتر بود. نتيجهگيري: بررسي حساسيت دارويي جدايههاي T. vaginalis براي اولين بار در شهرستان بوشهر انجام شد. از آنجا كه ايزولۀ مقاوم به مترونيدازول يافت نشد، وضعيت بسيار اميدواركننده بود. اگرچه نياز به تحقيقات در مقياس بزرگتر در استان اجتنابناپذير است. با توجه به اينكه در اكثر مطالعات نتايج بر اساس مشاهدات آزمايشگاهي است، اخيراً مطالعه in vivo نيز توصيه شده است زيرا منجر به توسعه استانداردهاي واقعي در مورد پاسخ باليني و ميكروبيولوژيكي به درمان مترونيدازول خواهد شد.