عنوان مقاله :
تبيين و تحليلي فلسفي از «مرگانديشي» و «معناي زندگي» در انديشه ملاصدرا
پديد آورندگان :
خدري ، غلامحسين دانشگاه پيام نور مركز تهران
كليدواژه :
مرگانديشي , معناي زندگي , ملاصدرا , استكمال جوهر نفساني , امر وجودي , زيستي جاودان
چكيده فارسي :
وجودي بودن مرگ نزد ملاصدرا، برخلاف فيلسوفان اگزيستانسياليسم امكان معرفت بدان را فراهم ميسازد. وي آن را رهايي دهندۀ نفس از جسم و قيد و بند عالم دنيوي ميداند. در نتيجه معرفت بدان و دركي وجودي از طريق اين رهايي، صعود از عالم حس به عوالم مثالي و خيالي را براي فرد مهيا ميسازد. «معناي زندگي» نيز گرچه از جمله مسائل فلسفي مطرح براي انسان مدرن است، اما براساس نگرش صعود انسان از عوالم مادي، مثالي و سپس عقلي در اين نظام فلسفي، تبييني ويژه به خود ميگيرد. بر اين اساس، تمام عوالم پايين تر مندرج در عالم بالاتر قرار داشته و در نتيجه انسان به واسطه شناخت از نفس و آگاهي يافتن از ابعاد اين ادراك وجودي، توانا به زيستي جاودانه ميشود. «مرگ انديشي» سبب معرفت دربارۀ گذران عمر و تحول جوهري نفس از نشئه جسماني به سوي تجرد و سرانجام جدايي از جسم ميشود. امري كه ربط وثيقي با كمال نفس و غايت يابي او داشته و سبب معنايابي و انقلابي در نگرش به مرگ، به عنوان امري وجودي ميگردد. از نظر ملاصدرا مرگ همان استكمال جوهري نفس و تحول آن به سوي عالمي دگر است. مطابق با رأي او مرگ امري ضروري و اجتناب ناگزير است؛ زيرا نفس در مسير فعليت يافتن خود، وقتي به غايت برسد، به ضرورت از بدن جدا ميشود. «معناداري زندگي» و ارتباط فلسفي آن با «مرگ انديشي» از جمله مسائل مهم در فلسفۀ دين معاصر است كه فيلسوفان اگزيستانس هر يك، به گونه اي منحصر به فرد، بدان پرداخته و نظرات بديعي را در اين ساحت رقم زدند. تحليلي فلسفي از ديدگاههاي ملاصدرا به دليل طرح اندازي جامع ترين نظريات در باب حقيقت مرگ از يك سو و انديشۀ معطوف به مرگ به عنوان مسئله اي فلسفي از سوي ديگر (از طريق استنباط نگرش فلسفي وي) و در نتيجه معناداري حيات ناب به واسطۀ ميل به جاودانگي انسان، در مقايسه با فلاسفۀ پيش از خود، مقصود اصلي اين مقاله است.
عنوان نشريه :
حكمت صدرايي
عنوان نشريه :
حكمت صدرايي