تحليل گفتماني استكبارستيزي در انديشه آيت الله خامنه‌اي از منظر پساساختارگرايي

در نگرش پساساختارگرايانه، هويت هاي اجتماعي و سياسي محصول گفتمان ها فرض مي شوند در واقع هويت ها و خودفهمي ها، در مقابل غيريت ها يا ديگران شكل مي گيرند بنابراين، خلق يك هويت بر تاسيس يك تفاوت دلالت دارد. در اين چارچوب با تكيه بر مفهوم «غيرِسازنده»، شكل گيري يك هويت را مستلزم عمل تمايز مي دانيم كه غالبا به تقابل ختم مي گردد. مقاله حاضر در پي بررسي اين پرسش است كه از منظر پساساختارگرايي، استكبارستيزي چه جايگاهي در انديشه رهبر انقلاب دارد؟ و بر اين فرض استوار است كه گفتمان استكبارستيزي مدنظر آيت الله خامنه اي حول محور چهار دال هويت بخش، فراگير، استمرار و استقلال آفرين مفصل بندي شده است كه مبتني بر تقابل با «غير» به هويت و صورت‌بندي امت شكل مي دهد. اين پژوهش بر اساس روش گفتمان لاكلا و موف و با تكيه بر داده‌ها و درون مايه هاي رويكرد پساساختارگرايي سامان يافته است. بنا بر يافته هاي پژوهش، آمريكا در قالب شيطان بزرگ، نقطه هدف استكبارستيزي گفتمان انقلاب اسلامي مي باشد كه به عنوان «بيروني سازنده» هويت اسلام سياسي ايرانيان، نقش بازي مي كند. از منظر مقام رهبري اين مرزبندي مستمر با ريشه هاي مذهبي به تحكيم هويت انقلابي و ديني نظام اسلامي منجر مي‌شود.