عنوان مقاله :
تجربه زيسته نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي شديد و عميق: پژوهشي كيفي با رويكرد پديدارشناسي
پديد آورندگان :
عاشوري ، محمد دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه روانشناسي و آموزش افراد با نيازهاي خاص
كليدواژه :
شنوا , نوجوان , ناشنوا , والدين
چكيده فارسي :
هدف: آگاهي از تجارب زندگي نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي براي بررسي وضعيت زندگي آنها و ارائه خدمات مناسب ضروري است و بهعنوان يك فعاليت انساندوستانه شناخته ميشود. در كشورهاي مختلف، خدمات و برنامههاي آموزشي و توانبخشي متنوعي به افراد شنواي داراي خانواده ناشنوا ارائه ميشود. اين مسئله مهم است كه برنامههاي آموزشي براساس تجربه زيسته اين افراد طراحي شود. پژوهش حاضر با هدف پديدارشناسي تجربه زيسته نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي در شهر اصفهان انجام شد. روش بررسي: اين پژوهش از نوع كيفي و مبتني بر رويكرد پديدارشناسي توصيفي بود كه در سال 1398 انجام شد. شركتكنندگان به روش نمونهگيري هدفمند از بين نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي شديد و عميق در مدارس شهر اصفهان انتخاب شدند كه تعداد آنها 10 نفر بود. براي جمعآوري دادهها از مصاحبه نيمه ساختاريافته استفاده و تجربههاي زندگي نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي از طريق مصاحبه با آنها بررسي شد. مدت مصاحبهها بين 56 تا 80 دقيقه بود. براي تحليل دادهها از روش كلايزي استفاده شد. اين روش هفت مرحله دارد كه به ترتيب عبارتاند از: خواندن دقيق همه توصيفها و يافتههاي مهم، استخراج عبارات مهم و جملههاي مرتبط با پديده، مفهومبخشي به جملههاي مهم استخراج شده، مرتب كردن توصيفهاي شركتكنندگان و مفاهيم مشترك در طبقههاي خاص، تبديل همه عقيدههاي استنتاجشده به توصيفهاي جامع و كامل، تبديل توصيفهاي كامل پديده به يك توصيف واقعي، خلاصه و مختصر و معتبرسازي نهايي. يافتهها: نتايج مصاحبهها پس از استخراج موضوعي در 7 مقوله اصلي و 38 مقوله فرعي طبقهبندي شد. مقوله اصلي اول، پذيرش والدين بود كه شامل مقولههاي فرعي از قبيل پذيرش والدين ناشنوا، تمايل به برقراري ارتباط با والدين و پذيرش اجتماعي والدين ميشد. دومين مقوله اصلي، ارزشهاي فرهنگي و مقولههايي فرعي آن شامل تفاوتهاي فرهنگي، احترام به فرهنگها و آگاهي از ارزشها و باورهاي فرهنگي بود. مقوله اصلي سوم، چرخه هيجانها بود كه مقولههايي فرعي از قبيل احساس بيكفايتي و خودكارآمدي ضعيف در والدين، بيثباتي هيجاني، احساس شرم و ترديد، اضطراب و استرس، احساس تنهايي و نياز به همدلي را دربر ميگرفت. چهارمين مقوله اصلي، شرايط اجتماعي بود كه شامل مقولههايي فرعي مانند نگرش نامناسب به افراد ناشنوا، واكنشهاي نامناسب اطرافيان، فاصله اجتماعي، اطلاعرساني ضعيف، تعامل اجتماعي نامناسب و كمتوجهي به عدالت اجتماعي ميشد. مقوله اصلي پنجم، شناخت و تفكر بود كه مقولههايي فرعي آن ناآگاهي والدين، درك نادرست افراد شنوا و ناشنوا نسبت به همديگر، دوگانگي در نحوه تفكر افراد شنوا و ناشنوا، كمتوجهي والدين ناشنوا نسبت به آينده فرزندان بود. ششمين مقوله اصلي نيز شبكههاي حمايتي با مقولههاي فرعي از قبيل حمايت ناكافي از سوي والدين، حمايت ضعيف از سوي نهادهاي رسمي و غيررسمي و عدم هماهنگي ميان منابع حمايتي بود. مقوله اصلي آخر چالشهاي زندگي بود كه شامل مقولههايي فرعي مانند مديريت رفتار، انتظارات، ناكافي بودن خدمات، مشكلات مالي و نگراني درباره آينده ميشد. نتيجهگيري: بر اساس يافتهها، واكاوي تجربه زيسته نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي نشان داد آنها به روشهاي مختلفي تحتتأثير وضعيت شنوايي والدين خود قرار ميگيرند. بنابراين از اين مقولهها ميتوان به منظور طراحي برنامههاي آموزشي و روانشناختي براي نوجوانان شنواي داراي والدين با آسيب شنوايي استفاده كرد.
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي