شماره ركورد :
1307410
عنوان مقاله :
روان‌شناسي كمال (انسان كامل) در غزليات شمس با تكيه بر نظريه پردازان روان‌شناسان
پديد آورندگان :
محمدبيگي ، كامليا دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه زبان و ادبيات فارسي , ماحوزي ، اميرحسين دانشگاه پيام نور - گروه زبان و ادبيات فارسي , اوجاق عليزاده ، شهين دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه زبان و ادبيات فارسي
از صفحه :
35
تا صفحه :
56
كليدواژه :
روان‌شناسي نوين , روان‌شناسي كمال , انسان كامل , مولانا , غزليات شمس
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: مولانا عارفي است كه در آثار خود، همه ‌جانبه موضوع انسان و انسان كامل را به بحث ميگذارد. او در اشعارش به معرّفي يك الگو براي كامل بودن و كامل شدن پرداخته است. مولانا با تأمل بر زندگي معنوي و روحي بشر، براي سوق دادن او به كمال جايگاهي والا در عرفان اسلامي و ايراني به خود اختصاص داده است. روش مطالعه: اين مقاله بر آن است تا با روشي توصيفي-تحليلي به تطبيق نظريه هاي برتر كمال در علم روان‌شناسي و غزليات شمس مولانا بپردازد و انسان كامل را در انديشه مولانا در كنار روان‌شناساني چون آلپورت، مزلو، راجرز، فرانكل، فروم، يونگ و پرلز بنشاند. يافته ها: نتايج نشان ميدهد در روند رسيدن به كمال اگرچه كه وجوه تشابه بسياري در ديدگاههاي همه روان‌شناسان نامبرده و مولانا ديده ميشود، مانند تحمّل سختيها و گذر از بحرانها، توجّه به نيازها و مشكلات ديگران، هم افزايي و بسياري مولّفه هاي ديگر امّا از ميان اين نظريه پردازان، نظريات يونگ (29%) و فروم (22%) بيشترين شباهت و نظريات پرلز (4%) و راجرز (7%) كمترين نزديكي را به عناصر و ويژگيهاي «وصال به كمال» در غزليات مولانا داراست. نتيجه گيري: البتّه كه مولانا در بستر عرفان ايران به مفهوم انسان كامل پرداخته، اما شيوه اي شخصي در نگاه روان‌شناسانه به انسان و سير كمال او در تجربه هاي ناخودآگاه ديوان شمس دارد، كه او را قابل مقايسه با روان‌شناساني چون مزلو، يونگ و فروم ميسازد.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت