عنوان مقاله :
تأثيرِ حكمتهاي نهج البلاغه بر ادبيات فارسي با محوريّت حكمت يكصد و سي و نهم، به استناد آياتِ قرآن
پديد آورندگان :
نمازيان ، فخريه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات , تجليل ، جليل دانشگاه تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي , صدرايي ، رقيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
قرآن كريم , كلمات قصار نهج البلاغه , حكمت 139 , تأثير در ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
نهج البلاغه پس از قرآن، در بين متون اسلامي در عالي ترين درجه بلاغت، جزالت و اتقان و صحّت قرار دارد و شايد علماي اسلامي به اتّكايِ حديثِ نبويِ «عَليٌ مَعَ الْحَقِ و الْحَقُّ مَعَ عَلِي عليه السلام» نهج البلاغه را برادر قرآن گفتهاند، نهجالبلاغه يا «أَخ ٱلقُران» معتبرترين منبعِ ديني بعد از قرآن است، كه با قرآن كمالِ بستگي و ارتباط را دارد. نهج البلاغه در كنار قرآن مجيد، بسياري از مطالبِ كتابِ آسماني را شرح و بسط داده است. نوشتار پيش رو به تأثير حكمتهاي نهج البلاغه در ادبيات فارسي با محوريت حكمت 139 پرداخته است و در حد بضاعت سعي شده تا به پرسشهاي زير پاسخي درخور داده شود، منشأ حكمتهاي نهج البلاغه، قرآن كريم است؟ گسترهي تأثير حكمتهاي نهج البلاغه بر پهنه ادبيات فارسي تا چه ميزاني است؟ بديهي است آثار ادبياتِ فارسي به صورتهاي مختلف از منبعِ وحي و به تبعِ آن از كلام اميرالمؤمنين عليه السلام، متأثّر بودهاند، اين تحقيق در پيِ يافتنِ ريشه قرآنيِ حكمتها و تأثير معاني بلند آنها در ادبيات فارسي است. در اين مقاله، حكمت يكصد و سي و نهم از حكمتهايِ نهج البلاغه با توجّه به معني لغات، مورد تعمّق و بازنگري قرار گرفته و به منابع قرآني اين حكمت و تأثير آن در ادبيات فارسي پرداخته شده است. علما بر اين عقيدهاند كه نهج البلاغه تفسير قرآن است، موضوع اين نوشتار، يافتنِ سرچشمههاي الهي سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام، و نشان دادن بازتاب آن در آثار ادبيِ ايران است.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي نهج البلاغه
عنوان نشريه :
پژوهشهاي نهج البلاغه