نقش متغيرهاي عمومي در فرايند سياستگذاري سياست خارجي اتحاديه اروپا

سياستگذاري خارجي ادامه سياست داخلي در عرصه بين المللي و از مهمترين بخشهاي سياستگذاري عمومي است، شناخت نقش و جايگاه و ميزان تاثيرگذاري داخلي و اهميت آن بر فرآيند سياستگذاري خارجي در شناخت هر چه بهتر شاخصهاي موثر تصميم گيري در حوزه بين الملي حايز اهميت است، تعدادي از كشورهاي قاره اروپا در قالب اتحاديه اروپا بسياري از امور حاكميتي خود را بر مبناي نظريه نهادگرايي به اتحاديه اي متشكل از كشورهاي عضو واگذار نمودند كه سياست خارجي نيز يكي از بخشهاي مهم آن مي باشد.فرآيند سياستگذاري خارجي در اتحاديه اروپا برگرفته از عوامل و متغيرهاي عمومي مختلفي در سطح جامعه اروپايي مي باشد كه با حضور و نفوذ در اركان سياستگذاري اتحاديه در تصويب و اجراي تصميمات و سياستها ايفاي نقش مي نمايند. در اين مقاله براي پاسخ به اين سوال كه ميزان نقش و جايگاه متغيرهاي عمومي در سياست خارجي چه وزن و اهميتي دارد ضمن بررسي چرخه سياستگذاري خارجي با تمركز بر متغيرهاي عمومي به نقش مبتني بر نظريه نهادگرايي نئوليبرال ضريب نفوذ آنها با هدف ترسيم ميزان و اولويت نقش آنها در اين عرصه مي پردازيم و در نتيجه گيري كلي مقاله نيز اهميت و تاثيرهاي قابل توجه اين نهادهاي غيردولتي به عنوان يكي از مهمترين شاخصهاي موثر بر سياستگذاري خارجي اتحاديه اروپايي بيان خواهد شد.