گفتمان كاوي آيات 83 تا 98 سوره كهف با استناد بر تحليل انتقادي گفتمان فركلاف

سؤالي كه از ديرباز تا كنون مورّخان و عالمان ديني نتوانستند درباره مصداق آن به پاسخ قانع‌كننده‌اي برسند، ماجراي ذوالقرنين است كه هم در تورات، انجيل، و هم در قرآن از آن سخن به ميان آمده است. برخي او را پادشاه يمني، بعضي اسكندر مقدوني ‌و بسياري معتقدند او كوروش، پادشاه ايراني است. نام «ذوالقرنين» سه بار در هجدهمين سوره‌ قرآن (كهف، آيات 83 تا 98) آورده شده است كه همواره ماجرا و هويت ايشان محل سؤال است. اين مقاله با هدف شناسايي «ذوالقرنين» كوشيد با روش توصيفي ـ تحليلي و با استناد بر رويكرد سه سطحي انتقادي فركلاف (توصيف، تفسير و تبيين)، به تحليل و تبيين سازه‌هاي گفتمانيِ آيات فوق الذكر (واژه ها و جملات) بپردازد. رويكرد تحليل انتقادي گفتمان فركلاف بر لزوم توجه به حفظ و رعايت تمام جوانب زباني، بافتي و گفتماني تأكيد دارد. پژوهش حاضر در فرايند تحليل انتقادي گفتمان آيات مربوط به سرگذشت ذوالقرنين به اين نتيجه دست يافت كه ذوالقرنين پادشاه يمني، اسكندر مقدوني و كوروش پادشاه ايراني كه همگي كشورگشا بوده‌اند، نيست. ذوالقرنين، پيامبري است از جانب خداوند متعال با رسالتي براي اصلاحگري و ياري رساندن به بندگان خدا كه در عصر آهن قبل از تولد حضرت موسي، حضرت عيسي و حضرت محمد (ص) مي زيسته است.