بررسي تطبيقي مفهوم‌شناسيِ عشق در دو رمان ذاكره الجسد و جزيره سرگرداني

در دورۀ معاصر، به سبب رواج انديشه هاي مدرن به ويژه در جوامع شرقي، تقابلي بين انديشه هاي سنّتي و مدرن دربارۀ مفهوم‌شناسي عشق شكل گرفت و گروه هاي مختلف، به ويژه رمان نويسان، در اين باره، رويكردهاي گوناگوني در پيش گرفتند  كه بازتاب رويكردها و نگرش هاي آنان را مي توان در رمان هاي شان بازيافت. بر اين اساس در اين جُستار، به بررسي مفهوم شناسي و جنبه هاي گوناگون عشق، در رمان هاي  ذاكره الجسد از احلام مستغانمي و جزيره سرگرداني از سيمين دانشور بر مبناي مكتب ادبيّات تطبيقي آمريكايي و روش اسنادي پرداخته مي شود تا نشان داده شود كه كدام جلوه هاي عشق در آثار آنان بازنمايي شده است؟ چه تفاوت ها و شباهت هايي در اين زمينه با هم داشته اند؟ نگرش آنان به عشق چه بوده است؟ نتايج پژوهش نشان مي دهد در رمان جزيرۀ سرگرداني بيشتر به عشق مدرن به عنوان معياري براي ازدواج، عشق سطحي و عشق عرفاني و در رمان ذاكره الجسد، بيشتر به مسألۀ عشق به وطن و ناسيوناليسم عاشقانه توجه شده است. هم چنين دانشور سعي در تركيب رويكرد سنّتي با مدرن دربارۀ موضوع عشق دارد؛ امّا مستغانمي بر اين باور است كه در هر جامعه اي بايد متناسب با فرهنگ همان جامعه، به عشق پرداخته شود و مي توان گفت رويكردي موازي دربارۀ عشق سنّتي و مدرن دارد.