تكنيك عدم قطعيت خاكستري در محاسبه زمان استاندارد فعاليت‌هاي تعميراتي

پس از آغاز انقلاب اسلامي ايران، به‌تدريج سازمان‌ها و مؤسسات توليدي ايراني توانسته‌اند بخش‌هاي قابل‌توجهي از فعاليت‌هاي نگهداري و تعميرات خود را داخلي‌سازي نمايند. يكي از اين شركت‌ها و مؤسسات، مجتمع مس سرچشمه رفسنجان وابسته به شركت ملي صنايع مس ايران به‌عنوان اولين توليدكننده و صادركننده مس در ايران مي‌باشد. با بررسي‌هاي به‌عمل‌آمده مشخص گرديده، اين شركت با توجه به داخلي‌سازي تعميرات بسياري از قطعات، فعاليت چنداني در دو حوزه ثبت و به اشتراك‌گذاري دانش كسب‌شده در زمينه تعميرات و ثبت مدت‌زمان انجام فعاليت‌هاي تعميراتي جهت محاسبه زمان استاندارد مربوط به آن فعاليت‌ها، انجام نداده است؛ لذا در اين پژوهش به يكي از مهم‌ترين كارهاي تعميراتي اين مجتمع در خصوص يكي از قطعات كليدي و حياتي كه قابليت به اشتراك‌گذاري دانش كسب‌شده با ساير سازمان‌ها و مؤسسات هم‌رشته را از دو منظر يادشده دارد؛ پرداخته‌شده است. در اين خصوص جهت انجام اين پژوهش و به‌واسطه مشخص بودن عدم قطعيت در خصوص فعاليت‌هاي تعميراتي، از عدم قطعيت خاكستري در روش زمان‌سنجي تحليلي جهت محاسبه زمان استاندارد بهره گرفته‌شده است. درنهايت نتايج اين پژوهش نشان داد كه انجام فعاليت‌هاي تعميراتي مدت‌زمان قابل‌توجهي از زمان‌بندي توليد را به خود اختصاص مي‌دهد و مي‌بايست جهت انجام كليه برنامه‌ريزي‌ها به‌ويژه مديريت عمليات، مدت‌زمان انجام فعاليت‌هاي تعميراتي را در نظر گرفت.