عنوان مقاله :
واكاوي ابرپهلوانان در شاهنامه (بر اساس متضادهاي معنايي در ساختارهاي نظام تخيل ژيلبر دوران)
پديد آورندگان :
سعادت ، الهام دانشگاه اصفهان , طغياني ، اسحاق دانشگاه اصفهان - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
حماسه , شاهنامه , پهلوان (قهرمان) , ضدقهرمان , ژيلبر دوران
چكيده فارسي :
در شاهنامه ابرپهلواناني وجود دارند كه از بافت انساني روايتها جدا ميشوند و در مرتبهاي فراتر قرار ميگيرند اما ويژگي و خويشكاريهاي مشتركي آنها را به يكديگر و به بدنه روايت پيوند ميدهد. در اين پژوهش، از ساختارهايِ نظامِ تخيلِ ژيلبر دوران، براي تشخيص ابرپهلوانان شاهنامه استفاده شده است. اساس ِساختارِ تخيلِ دوران، دوتاييهاي بنيادين، قطبهاي مخالف و جفتهاي متضاد معنايي است و معنا از رابطه تقابلي اين جفتها بهوجود ميآيد. تمايزها، دلالتهاي معنايي را به وجود ميآورد و قطبها بهوسيله مخالف خود تعريف ميشود. در شاهنامه نيز درك مفهوم «خود» و «ديگري» سبب كشاكشي براي تصاحب «شئ ارزشي» ميشود كه مفهوم دشمن و ابرپهلوان در بستر آن شكل ميگيرد. با توجه به اين نظام، ديوان در يك پيكره، ضحاك و افراسياب (كه از وليعهدي در زمان نوذر تا كشتهشدن، نمايندگي سپاه توران در مقابل ايران را بر عهده دارد) دشمنان ايرانيان محسوب ميشوند و در اين چارچوب، فريدون، رستم و كيخسرو كه نقش و وظيفه اصلي در رويارويي و شكست دادن قطب مخالف و پيروزي اهورا بر اهريمن را برعهده دارند، ابرپهلوان به شمار ميآيند. همه دشمنان ايران با توجه به ويژگيهايشان، در اصل، صورت نمادين خشكسالي و بيباري و ابرپهلوانان شخصيتهايي خورشيدي هستند كه بايد با پيروز شدن، باران و باروري را به ايران بازگردانند.
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي