شماره ركورد :
1309896
عنوان مقاله :
بررسي داستان «دايي جان ناپلئون» از ايرج پزشكزاد و داستان «آزيتا» از حسينقلي مستعان، براساس روايت داستاني شلوميت ريمون كنان
پديد آورندگان :
صحتي گرگان ، افسانه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي , احمد سلطاني ، منيره دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي , شيباني اقدم ، اشرف دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه زبان و ادبيات فارسي
از صفحه :
65
تا صفحه :
81
كليدواژه :
ايرج پزشكزاد , حسينقلي مستعان , روايت داستاني , شلوميت ريمون كنان , روايتگري
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: در اغلب كتابهاي نقد ادبي، زاويه ديد را بعنوان راوي درنظر گرفته اند. اما شرايط راوي و نوع روايت و ديگر مسائل مربوط به روايت از قبيل زمان روايت، مكان روايت و اعتمادپذيري و ديگر عناصر روايت چيزي است كه توسط نقاداني مثل كنان به آن پرداخته شده است. با همين رويكرد به تحليل منطق روايي متن در داستانهاي «دايي جان ناپلئون» از ايرج پزشكزاد و داستان «آزيتا» از حسينقلي مستعان پرداخته خواهد شد. روش مطالعه: روش تحقيق اين مقاله، توصيفي-تحليلي است كه ازطريق مطالعات كتابخانه اي و جستجو در منابع دست اول روايت شناسي گردآوري شده است. يافته ها: ايرج پزشكزاد در كنار طنزپردازي كه مؤلفه اصلي اغلب آثار اوست، ازطريق راوي ميان داستاني، منطق روايي متن را بصورت كاملاً منسجم ارائه ميدهد. توالي زماني رخدادهاي داستان بر روابط علّي و معلولي آن ارجحيّت دارد. روايت در داستان حسينقلي مستعان به قول كنان «مؤلف مستتر» است. او ازطريق راوي فراداستاني، بصورت نامنسجم رخدادها را وارد داستان ميكند و همين امر باعث سردرگمي خواننده متن ميشود. نتيجه گيري: برخي نويسندگان ازطريق راوي ميان داستاني و حوادث منظم، باورپذيري داستان را براي مخاطب فراهم ميكنند. در مقابل برخي ديگر بدون درنظر گرفتن روابط علي و معلولي رخدادها، فقط با هدف ارائه پيام اخلاقي، اجتماعي و يا غيره، باعث سردرگمي مخاطبان در فضاي داستان ميشوند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت