جايگاه مفهوم و نظريه تعادل در اقتصاد اسلامي(مقايسه اجمالي كاربرد اين مفهوم در اقتصاد متعارف و نظر شهيد صدر در كتاب اقتصادنا)

مفهوم و نظريه تعادل در اقتصاد متعارف ازجمله نقاط اصلي نظريه اقتصادي است. ارتباط مفهوم تعادل با موضوع هماهنگي رفتار اقتصادي ميان افراد در نظام بازار براي تحصيل نفع جمعي بدون دخالت مستقيم دولت‎ها يكي از نكات اصلي براي درك نظريه تعادلي است. در بسياري از آثار اقتصاد اسلامي بدون آنكه از مبناي طرح اين مفهوم سخني به ميان آمده باشد، به استخراج تعادل‎هاي پولي و حقيقي در بازارهاي مختلف پرداخته‎شده و درواقع با نگاهي ارزشي به آن نگريسته شده است. در اين مقاله پس از طرح مفهوم تعادل در اقتصاد متعارف، به‎صورت مختصر به كاربرد آن در آثار اقتصاد اسلامي پرداخته مي‎شود. ايده مقاله حاضر اين است كه تا وقتي نحوه تعامل مردم با يكديگر و نظريه دخالت دولت در اقتصاد اسلامي روشن نباشد، سخن از تعادل به معناي متعارف، نوعي پيش‎فرض نابجاست. در كتاب اقتصادنا به دليل ارائه تصوير ديگري از دخالت دولت و مردم در اقتصاد، مي‎توان فاصله‎گذاري‎هاي مهمي را با ديدگاه تعادلي يافت و از رويكرد جايگزين آن اثري ديد. اين مقاله به مرور و مقايسه متون و اسناد كتابخانه‎اي پرداخته است.