رهيافت هاي نظري به ديپلماسي پنهان در سازمان هاي اطلاعاتي؛ ارايه مدل نظري بومي

ديپلماسي پنهان، يك نوع جدال واقعي است؛ به‌طوري‌كه امروزه فعاليت‌هاي ديپلماتيك همه كشورها به‌ويژه كشورهاي غربي، براي به‌وجود آوردن روابط بين كشورها و دولت‌ها و همچنين در سطح بين‌المللي نيز مبتني بر ديپلماسي پنهان است. در واقع ديپلماسي پنهان، جلوه‌اي از ديپلماسي است كه با سطح راهبرد ملي پيوند برقرار كرده است؛ همچنين جلوه‌اي از راهبرد است كه با جنگ نرم‌افزاري ارتباط دارد. بنابراين ديپلماسي پنهان، يك نوع جنگ نرم درهم تنيده‌اي است كه مجريان آن بايد از بين افراد هوشمند و پيچيده انتخاب شوند. به اين ترتيب، كساني كه مأموريت آنها براساس ديپلماسي پنهان انجام مي‌شود، بايد داراي ويژگي‌هاي خاص و از فهم و دانش نظري مناسبي نسبت به مسائل سياست خارجي و ديپلماسي پنهان برخوردار باشند. اين تحقيق با اين پرسش كه رهيافت‌هاي نظري به ديپلماسي پنهان در سازمان هاي اطلاعاتي چگونه بايد باشد با بهره‌گيري از روش توصيفي و تحليلي برگرفته از برخي ديدگاه‌هاي خبرگان و صاحب‌نظران دانشگاهي و مباني نظري محدودي كه در اين خصوص تبيين شده است، انجام گرفته و بر اين باور است كه سازمان هاي اطلاعاتي مي‌بايست بر اساس سطوح مديريت استراتژيك؛ اهداف ديپلماسي پنهان اطلاعاتي را با روش‌هاي تركيبي و چندگانۀ درهم‌تنيده از قبيل گفتمان‌سازي در سطح راهبردي، پنهان‌كاري در سطح عملياتي، شگفتي‌سازي در سطح تاكتيكي و عمل‌گرايي در سطح تكنيكي محقق نمايند. با اين وجود، بايد توجه داشت كه ديپلماسي پنهان در فضاي سيال حوزۀ نظري و عملي قرار دارد كه همواره در راستاي تحقق اهداف پيدا و پنهان خود دچار عدم‌ قطعيت و لغزش به سمت‌و‌سوي ساير اشكال ديپلماسي (اعم از ديپلماسي عمومي و رسمي) و مرزهاي غيريت‌ساز آن قرار دارد كه مي‌بايست با ريل‌گذاري درست و هدفمند در مسير صحيح و هدايت‌شده حركت نمايد و از سويي هنر پنهان خود را در تحقق اهداف ملي از طريق كانال‌هاي اطلاعاتي با سناريوهاي از قبل برنامه‌ريزي شده محقق نمايد در غير اين‌صورت دچار چالش و خطاي محاسباتي و شكنندگي خواهد شد.