عنوان مقاله :
مقايسۀ اثربخشي درمان هيجانمدار و درمان شناختي تحليلي بر حساسيت اضطرابي، فاجعه آميزكردن درد، اجتناب تجربي و تنظيم شناختي هيجان در بيماران مبتلا به درد مزمن با ناگويي هيجاني
پديد آورندگان :
شكراللهي ، مژگان دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي , هاشمي ، اسماعيل دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي , مهرابي زاده هنرمند ، مهناز دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي , زرگر ، يدالله دانشگاه حضرت معصومه (س) - دانشكده علوم انساني - گروه مشاوره , نعامي ، عبدالزهرا دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - گروه روانشناسي
كليدواژه :
درد مزمن , ناگويي هيجاني , درمان هيجان مدار , درمان شناختي – تحليلي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: درد مزمن از رايجترين و پرهزينهترين مشكلات طبي است كه زندگي بيماران را در تمامي ابعاد زيستي، اجتماعي، حرفه اي و تحصيلي متأثر مي سازد. پژوهش حاضر باهدف مقايسۀ اثربخشي درمان هيجان مدار و درمان شناختي تحليلي بر حساسيت اضطرابي، فاجعه آميز كردن درد، اجتناب تجربي و تنظيم شناختي هيجان در بيماران مبتلابه درد مزمن با ناگويي هيجاني انجام شد. مواد و روشها: اين پژوهش مطالعه تجربي با طرح پيشآزمون، پسآزمون و پيگيري، همراه با گروه كنترل بود. از بين بيماران مبتلابه درد مزمن در شهر اصفهان، با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس و داوطلبانه و طي 2 مرحله تعداد 36 بيمار كه نمرۀ بالايي در پرسشنامه ناگويي هيجاني كسب كرده بودند انتخاب و بهطور تصادفي به دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل گمارده شدند (هر گروه 12= n). اعضاي گروه آزمايش اول درمان گروهي آنلاين هيجان مدار و اعضاي گروه آزمايش دوم درمان گروهي آنلاين شناختي تحليلي دريافت كردند. در اين مدت گروه كنترل هيچ مداخله اي دريافت نكرد. ابزار مورداستفاده پژوهش پرسش نامه تنظيم هيجان گارنفسكي (2001)، مقياس فاجعه آميز كردن درد ساليوان (1995)، پرسش نامه حساسيت اضطرابي تيلور وكاكس (1998)، پرسشنامه پذيرش و عمل (2011) كه در سه مرحلۀ پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري تكميل شد. داده هاي بهدستآمده با روش آماري تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر مورد تجزيهوتحليل قرار گرفت. يافتهها: هر دو روش درمان در بهبود متغيرهاي حساسيت اضطرابي، فاجعهآميز كردن درد، اجتناب تجربي و تنظيم شناختي مثبت هيجان تأثير معنيداري داشتهاند (0/05 p)، اما در تنظيم شناختي منفي هيجان، درمان شناختي تحليلي اثر معنيداري نداشته است (p 0/05). درمان هيجان مدار، در بهبود متغيرهاي فاجعهآميز درد، اجتناب تجربي و تنظيم شناختي منفي هيجان مؤثرتر از درمان شناختي تحليلي بوده است (0/05 p). نتيجهگيري: با توجه به اثرگذاري درمان هيجان مدار و درمان شناختي تحليلي در متغيرهاي پژوهش ميتوان از اين دو روش درمان براي بهبود بيماران مبتلابه درد مزمن با ناگويي هيجاني سود جست.
عنوان نشريه :
تحقيقات علوم رفتاري
عنوان نشريه :
تحقيقات علوم رفتاري