عنوان مقاله :
در جست و جوي چارچوب و مسيرهاي ارتباطي و تعاملي بين معرفت شناسي و روان شناسي
پديد آورندگان :
اسكندري ، حسين دانشگاه بجنورد - گروه علوم تربيتي
كليدواژه :
معرفتشناسي , روانشناسي , پيشفرضها , روششناسي پژوهش , هنجار , دستور زبان روانشناسي
چكيده فارسي :
به موازات رشد علم، شاخههاي علمي از ساقه اصلي فاصله ميگيرند و گاه بنا به ضرورت، دوباره در مقام برقراري پيوند و تعامل با ديگر شاخهها بر ميآيند. بعد از جدايي روانشناسي از فلسفه، تلاشهاي فراواني صورت گرفته است تا بين معرفتشناسي -به عنوان يكي از شاخههاي اصلي فلسفه- از يك سو و روانشناسي تجربي- به عنوان يكي از شاخههاي جداشده از فلسفه- از سوي ديگر پيوندهايي برقرار شود. هدف پژوهش حاضر اين است كه با استفاده از روشهاي تحليلي-توصيفي مبتني بر متون روانشناسي به تبيين و توضيح مسيرهاي تازهاي بپردازد كه امكان نزديكي دو شاخه مستقل معرفتشناسي و روانشناسي را بيش از پيش فراهم آورد؛ مسيرهايي كه در ادبيات پژوهش داخل كشور، رد زيادي از آنها را نميتوان يافت. در اين مسيرگشايي آنچه بيشتر مد نظر بوده است، ارسال خدمات معرفتشناسي به سوي روانشناسي است نه بالعكس. اين امر از اين جهت بيشتر حائز اهميت است كه نظريهها و يافتههاي روانشناسي به عنوان يكي از رشتههاي علوم انساني، بيش از بقيه در انقياد فرهنگها، ارزشها و مباني انسانشناختي و معرفتشناختي هستند. در اين مقاله ضمن بحث در زمينه امكان و ضرورت تبادل ارتباطات و خدمات بين اين دو رشته مطالعاتي، به طور خاص چهار مسير ارتباطي شناسايي و به شكل مبسوطتر مورد بررسي قرار گرفتهاند كه عبارتاند از: تبيين و نقد پيشفرضهاي نظريههاي روانشناسي، تبيين و نقد روششناسي پژوهش، تبيين و نقد هنجارها و ابزارهاي مورد استفاده در روانشناسي و درنهايت نقد و بررسي دستور زبان رايج در روانشناسي.