عنوان مقاله :
ميانجيها و ناممكنهايِ دلوزيِ سوژه، معماري، و فضا از ساختارمندي تا ساختارشكني آيزنمن
پديد آورندگان :
سليماني الموتي ، مهتاب دانشگاه آزاد اسلامى واحد همدان - دانشكدۀ هنر و معمارى - گروه معماري , اردلاني ، حسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد همدان - دانشكدۀ هنر و معماري
كليدواژه :
ميانجيها , ناممكنها , دلوز , آيزنمن , معماري
چكيده فارسي :
ناممكن ها نيروهايي بالقوه هستند كه ميروند تا بالفعل شوند و در آستانۀ ايجاد و صيرورتند. ميانجيها نيز نقش ميانجيگري و ميانهاي بين بالقوه و بالفعل بودن هر امري دارند و ايجادكنندۀ آفرينش هستند. اين آفرينش بهخوبي در آثار معماري مشهود است. نوشتار حاضر براي فهم بهتر اين مفاهيم، بر ساختار معماري آيزنمن متمركز است و براي پاسخگويي به مسئلۀ مورد نظر، رويكرد تبيين با نگرش فلسفي ژيل دلوز همراستا و در تعامل بيان ميشود؛ چراكه آثار آيزنمن يك فرايند معماري فلسفي با يكي از محورهاي پستمدرنيسم دلوزي، همچون ميانجيها و ناممكن هاست كه تأثير اساسي بر زندگي معاصر دارد. هدف پژوهشْ يافتن ويژگي هاي مشترك ميانجيها و ناممكن ها در انديشۀ دلوز و معماري آيزنمن است و با اين فصل مشترك معماري وي بيان و تحليل ميشود. براي اين منظور، با شيوۀ توصيفي تحليلي پس از بررسي سياق فكري و عملي آيزنمن، با بررسي سه اثر از او به تشريح و تحليل چگونه بودن و چرايي ناممكن ها پرداخته ميشود. همچنين گردآوري اطلاعات با استفاده از منابع مكتوب و ديجيتال صورت ميگيرد. نتايج نشان ميدهد معماري آيزنمن نمايش ميانجيهايي است كه دست به خلق و آفرينش ميزنند و ناممكن ها از دل آثارشان هويدا ميشوند، متناسب با انديشۀ معاصر توانستهاند خود را با نياز و محيط پيرامون تطبيق دهند و در يك صيرورت، بيرون از ذهنيت جاي گيرند. همچنين ميانجيها بنا به حركت و جنبش دائميشان، تجسم هستيشناسي ناممكن ها را، كه زيربناي اينهماني و هوياتي دروني هستند، شروع ميكنند و پايان ميبخشند. در اين ميان انسان سوژۀ شناسايي نيست كه در جايگاهي بالاتر از سايرين دست به شناسايي زند؛ بلكه با آنها مواجه ميشود و در هر رويارويي قابليتهاي جديدي مييابد و ظرفيتهاي تازهاي ميآفريند.