عنوان مقاله :
آگاهي، نگرش و عملكرد پزشكان نسبت به راهنماهاي طبابت باليني: يك نامه به سردبير
پديد آورندگان :
مراديجو ، محمد مركز ملي تحقيقات بيمه سلامت , اولياييمنش ، عليرضا دانشگاه علوم پزشكي تهران - موسسه ملي تحقيقات سلامت، مركز تحقيقات عدالت در سلامت
چكيده فارسي :
سردبير محترم راهنماهاي طبابت باليني (Clinical Practice Guidelines)، حاوي توصيههايي براي بهينهسازي مراقبت از بيمار هستند كه با مرور نظاممند شواهد و ارزيابي مزايا و معايب گزينههاي جايگزين انجام ميگيرند. راهنماهاي طبابت باليني بهعنوان يكي از ابزارهاي موثر براي ارتقاي پزشكي مبتني بر شواهد (Evidence-Based Medicine) محسوب ميشوند. راهنماهاي طبابت باليني علاوه بر اينكه ابزاري براي كنترل پزشكان هستند، فرصتي براي بهبود كيفيت مراقبت از طريق كاهش تنوع روشهاي درماني و پيروي از استانداردهاي مراقبتهاي خوب ارايه ميدهند.از عناصر مهم اجراي راهنماهاي باليني، آگاهي، نگرش و عملكرد پزشكان نسبت به راهنما و توصيههاي آن است. همچنين اگر قرار است راهنماهاي باليني موثر باشند و مورد استفاده قرار گيرند، اعتماد پزشكان نسبت به فرآيند توسعه (تدوين يا بوميسازي) راهنماهاي باليني و توصيههاي نهايي منتج از آنها ضروري است. نگرش در مورد خوب يا بد بودن راهنماهاي باليني متفاوت است. بهعنوان مثال، راهنماهاي باليني براي دولتها و پرداختكنندگان ممكن است بهعنوان ابزار مناسبي براي كنترل هزينهها معرفي شوند، اما ممكن است براي پزشكان و بيماران بهعنوان محدوديت در اختيارات تلقي گردند.اين تصور كه راهنماها نقش قضاوت باليني را كاهش ميدهند، مانعي براي پذيرش گستردهتر توسط پزشكان ايجاد ميكند. توصيههاي درماني در راهنماها عموما بر شواهد اثربخشي تاكيد ميكنند، اما پزشكان بايد فاكتورهاي ديگري مانند ترجيحات بيمار، هزينهها، اولويتهاي سلامت و ميزان مزيت را در هنگام برخورد با بيماران را در نظر بگيرند.براساس مطالعه مقطعي در كشور سوئد كه به بررسي ميزان آشنايي 153 نفر از پزشكان و 82 نفر از فيزيوتراپيستهاي ارايهدهنده خدمات مراقبتهاي اوليه پرداخته است، 42% پزشكان و 37% از فيزيوتراپيستها با محتواي راهنماهاي مبتني بر شواهد آشنا نبودند.6 مطالعات ديگر نشان دادهاند كه موانع اجراي راهنماها توسط متخصصان مراقبتهاي سلامت شامل عدم آگاهي و عدم آشنايي با راهنما و توصيههاي آن است. همچنين نگرش متخصصان مراقبتهاي سلامت و عدم توافق با توصيهها نيز ميتواند بهعنوان موانعي براي اجرا عمل كند. از طرفي نگرش مثبت پزشكان و پرستاران نسبت به راهنماهاي باليني باعث مقبوليت و اجراي بهتر راهنماهاي باليني ميشود. بنابراين از طريق اجراي مناسب راهنماهاي باليني مبتني بر شواهد، ميتوان به حفظ يك محيط مراقبت سلامت ايمن و با كيفيت بالا كمك كرد.انتشار راهنماها بهمنظور افزايش آگاهي عموم مردم، بيماران و متخصصان حوزه سلامت از وجود و محتواي راهنما است. طرحهاي مرتبط با انتشار راهنماها بهطور ايدهآل بهموازات توصيههاي در حال توسعه، ارايه ميشوند. در آغاز فرآيند توسعه (تدوين يا بوميسازي) راهنماها، لازم است كه برنامهريزي براي انتشار صورت بگيرد تا دامنه، اهداف، قالب، سبك، جملهبندي توصيهها و ابزارهاي انتشار تعيين شوند. مشاركت پزشكان در استراتژيهاي انتشار براي توسعه مواد آموزشي، منابع آنلاين و ابزارهاي اجرايي كه مخاطبان عمومي و حرفهاي آن را مفيد، قابل درك و متقاعدكننده ميدانند، ارزشمند است.راهنماهاي باليني بايد عملكرد باليني را هدايت كنند، اما پزشكان ممكن است از وجود آنها آگاه نباشند يا راهنماها را نخوانند يا براساس راهنماها عمل نكنند. همه اين موارد منجر به اين نگراني ميشود كه آيا پزشكان رفتار خود را مطابق با راهنماها تغيير ميدهند يا خير. بنابراين نياز به توسعه فعاليتهاي ترجمان دانش (Knowledge Translation) مناسب براي تسهيل تبادل شواهد با ارايهدهندگان مراقبتهاي سلامت وجود دارد.استفاده از مداخلات آموزشي مبتني بر فناوري (آموزش مبتني بر وب، آموزش الكترونيكي و آموزش آنلاين) براي بهبود آگاهي، نگرش و عملكرد پزشكان نسبت به راهنماهاي طبابت مفيد است. همچنين استفاده از چارچوب ترجمان دانش (KT)براي اجراي راهنماهاي طبابت باليني ميتواند تغييرات سازماني چند سطحي را ايجاد كند، اجراي راهنماهاي باليني را تسهيل كند، و پيامدهاي سلامتي را در جامعه بهبود بخشد.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران