عنوان مقاله :
رابطهي ادراك بيماري، ذهنيسازي و سنخ شخصيتي D با كيفيت زندگي بيماران عروق كرونر قلب: كاربردي از مدل معادلات ساختاري
پديد آورندگان :
موسوي ، محمدحسين دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه روانشناسي سلامت , ابراهيمي ، امراله دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه روانشناسي سلامت , صانعي ، حميد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه قلب و عروق , عابدي ، محمدرضا دانشگاه اصفهان - دانشكدهي علوم تربيتي و روانشناسي - گروه مشاوره , فيضي ، آوات دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي بهداشت - گروه اپيدميولوژي و آمار زيستي , باقريان سرارودي ، رضا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي، مركز تحقيقات علوم رفتاري - گروه روانشناسي سلامت
كليدواژه :
ادراك , بيماري , سنخ شخصيتي D , كيفيت زندگي , ذهنيسازي
چكيده فارسي :
مقدمه: بيماران مبتلا به اختلال در عروق كرونر قلب CAD(Coronary artery disease) كيفيت زندگي پايينتري را تجربه ميكنند. پژوهش حاضر با هدف كاربردي از مدل معادلات ساختاري در بررسي واسطهگري ادراك بيماري در ارتباط بين ذهنيسازي و سنخ شخصيتي D با كيفيت زندگي بيماران CAD انجام شد.روشها: مطالعهي حاضر، طبق مدليابي معادلات ساختاري انجام شد. بر اساس جدول تعيين حجم نمونهي 210Cohen بيمار مبتلا به CAD مراجعه كننده به بيمارستان شهيد چمران اصفهان در سال 1400 به روش نمونهگيري تصادفي وارد مطالعه شدند. پرسشنامههاي سنخ شخصيتي D، كيفيت زندگي (Quality of life) ،SF36 ذهنيسازي (Mentalization) Ment S و ادراك بيماري (Illness Perception Questionnaire) IPQ، ابزار گردآوري دادهها در اين پژوهش بودند كه توسط خود بيماران تكميل گرديدند. پس از جمعآوري دادهها، رابطهي دوبهدو متغيرها با استفاده از همبستگي Pearson مقايسه گرديد. از طرف ديگر، ارتباط تعاملي در ساختار مدل نظري ترسيم شده در اين مطالعه با استفاده از مدلسازي معادلات ساختاري ارزيابي گرديد. كفايت مدل با شاخصهاي آماري (Comparative fit index) CFI، (TuckerLewis index) TLI، (Normed fit index) NFI و آزمون Chisquare و RSME ارزيابي شد.يافتهها: الگوي نهايي پژوهش از برازش بسيار خوبي برخوردار بود. نتايج حاكي از اثر مستقيم سنخ شخصيتي D و ادراك بيماري بر كيفيت زندگي بود، اما اثر مستقيم ذهنيسازي بر كيفيت زندگي معنيدار نبود. همچنين، اثر غيرمستقيم سنخ شخصيتي D و ذهنيسازي از طريق ادراك بيماري بر كيفيت زندگي، از نظر آماري، معنيدار بود.نتيجهگيري: بازنمايي شناختي و هيجاني از بيماري كه همان ادراك بيماري است ميتواند رابطهي بين متغيرهاي روانشناختي و شخصيتي با كيفيت زندگي را واسطهگري كند. لذا در بهبود ادراك بيماري جهت ارتقاء كيفيت زندگي بيماران، ميتوان متغيرهاي شخصيتي، رفتاري و روانشناختي را مورد هدف قرار داد.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان