بهينه‌سازي مقاومت ماسه بهسازي شده بيولوژيكي توسط روش سطح پاسخ

نياز به افزايش زيرساخت هاي شهري و عدم دستيابي به خاك با كيفيت مناسب ، باعث افزايش تقاضا براي روش هاي جديد جهت بهسازي خاك گرديد. اخيراً، بهسازي پارامترهاي مقاومت، سختي و نفوذپذيري ماسه تحت رسوب بيولوژيكي كربنات كلسيم به عنوان روش هاي نوآورانه و سازگار با محيط زيست بسيار مورد توجه متخصصان ژئوتكنيك قرار گرفته است. بنابراين بررسي پارامترهاي موثر بر تكنيك بهسازي بيولوژيكي و يافتن تركيب ايده‌ال در جهت افزايش كارايي و كاهش هزينه ها بسيار حائز اهميت مي باشد. هدف اصلي مقاله، بررسي اثر متغيرهاي مولاريته محلول سيمانتاسيون، چگالي اپتيكي باكتري و زمان عمل آوري نمونه ( هركدام با سه سطح تغييرات) بر روي پارامترهاي تنش هاي انحرافي و موثر براي ماسه بهسازي شده بيولوژيكي تحت آزمايش سه محوري زهكشي نشده بود. ماسه مورد استفاده در اين پژوهش از نوع ماسه بددانه بندي شده و باكتري ها از نوع اسپروسارسيناي پاستوري با فعاليت اوره‌آزي مثبت بود. جهت بهينه نمودن پارامترهاي تنش در ماسه بهسازي شده و همچنين كاهش قابل توجه تعداد آزمايشات از روش سطح پاسخ استفاده گرديد. طرح مورد استفاده در روش سطح پاسخ، طرح باكس بنكن با پنج نقطه مركزي بود. جهت ارزيابي و مقايسه ميزان تاثير هر يك از متغيرها از نمودارهاي سه بعدي و كانتورهاي مدل رگرسيوني استفاده شد. در اين روش مطابق آناليز واريانس براي داده ها، تاثير تمامي متغير ها بر پاسخ ها معنادار بوده و مقادير بهينه براي تنش هاي موثر و انحرافي به ترتيب 958.2و 1032.4 (kPa) بدست آمدند. مشاهدات نشان داد كه باتوجه به شيب نمودار و كانتورها، مولاريته محلول سيمانتاسيون بيشترين تاثير را بر پاسخ ها داشته و تاثير چگالي اپتيكي باكتري بر تنش موثر نسبت به تنش انحرافي، كمتر بود كه مي‌تواند به دليل تجمع باكتري هاي مازاد ( عدم وجود مواد مغذي كافي ) و تاثير آن بر فشار آب منفذي اضافي باشد.