عنوان مقاله :
نقد نظريه استعاره مفهومي
پديد آورندگان :
شعبانلو ، علي رضا پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
استعاره مفهومي , تناظر , شباهت , حوزه مبدأ , حوزه مقصد
چكيده فارسي :
ليكاف و جانسون استعاره را ابزاري شناختي مي دانند كه بواسطه چيزي متعارف و تجربي، چيزي ديگر را مي شناسيم . از نظر آنان استعاره در سراسر زندگي روزمره و نه تنها در زبان، كه در انديشه و عمل ما جاري است و نظام مفهومي معمول ما كه در چارچوب آن مي انديشيم و عمل مي كنيم ماهيتي اساساً استعاري دارد آنان مدعي اند در نظريه هاي سنتي، به رابطه استعاره با تفكر توجه نشده است؛ بلكه فقط به تعابير زباني استعاره ها در شعر و ادبيات توجه كرده اند و بين زبان روزمره و زبان ادبي تمايز نهاده اند از اين رو تعريف جديد را در تقابل با استعاره زباني، استعاره مفهومي ناميدند كه داراي ويژگي هاي چون يك سويگي نگاشت و اصل تغيير ناپذيري است و به انواعي چون استعاره متعارف و نو و تصويري تقسيم مي شود. در اين مقاله، نظريه استعاره مفهومي و برخي از تناقض هاي دروني آن را نقد كرده ايم كه برخي از نتايج عبارتند از شناخت و فهم استعاري نيست بلكه قياسي است؛ استعاره مبتني بر شباهت است و تغيير ناپذيري اصل معتبري نيست.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي بينرشته اي ادبي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي بينرشته اي ادبي